صفت بيستم: كتمان حق و مذمت آن‏
و باعث اين، يا عصبيّت است يا جبن، و گاه باشد كه سبب آن طمع باشد، و در اين صورت هم باز منشأ آن ضعف نفس و خمود قوه غضبيّه است. پس به هر حال اين صفت از رذايل متعلق به قوه غضبيّه است، يا از جانب افراط يا از طرف تفريط و در ضمن اين صفت خبيثه، صفات خبيثه بسيار است چون: ميل به يك طرف در حكم ميان مردمان، و كتمان شهادت، و شهادت ناحق دادن، و تصديق اهل باطل را نمودن، و تكذيب حق را كردن و غير اين‏ها.
و هلاكت آدمى به سبب هر يك از اين‏ها ظاهر و روشن است و از بيان مستغنى. و بر حرمت هر يك، اجماع امّت منعقد و آيات و اخبار بر مذمّت آنها متعدّد است. پس بر هر يك از اهل اسلام محافظت خود از آنها لازم، و اجتناب از آنها متحتّم است. و هر كسى كه به يكى از اين‏ها مبتلا باشد بايد سوء عاقبت آن را متذكّر شود و فوايد ضدّ آن را، كه انصاف و استقامت بر حق است ملاحظه نمايد، و خود را بر آن بدارد. و در امور، انصاف را مراعات نمايد. و در جميع احوال، متوجّه خود باشد، تا خلاف آن از او سر نزند تا از عصبيّت و كتمان حق خلاص گردد، و ملكه انصاف از براى او حاصل شود.