علاج عجب به عبادت و طاعت
و اما علاج عجب به عبادت و طاعت، آن است كه: بدانى كه غرض از عبادات و طاعات، اظهار ذلت و مسكنت است. و عادت و ملكه شدن اينها از براى نفس انسانى تا معنى بندگى و حقيقت آن حاصل شود. و عجب چون منافات با اين مطلب دارد لا محاله عبادت را باطل مىكند و بعد از بطلان آن، عجب به آن چه معنى دارد. بلكه ترك عبادت بهتر است از عبادت با عجب.
گنه كار انديشهناك از خداى بسى بهتر از عابد خودنماىعلاوه بر اينكه شرايط و آداب عبادت بسيار، و عبادت بدون يكى از اينها فاسد و بىاعتبار، و آفاتى كه باعث حبط و ردّ آنها مىگردد بىشمار است. پس در هر عبادتى يحتمل كه شرطى از آن مختل، و يا آفتى به آن عارض شود. و به اين جهت فاسد و از درجه قبول ساقط شده باشد. و با اين احتمال در عبادت، عاقل چگونه به آن عجب مىكند؟ و كسى كه ادعاى آن نمايد كه يقين دارد كه: عبادت او مستجمع جميع شرايط و آداب، و خالى از همه آفات است بسى غافل، و از حقيقت كار جاهل است.
__________________________________________________
[1] «باده» در إصطلاح عرفا به معناى «نصرت الهى و عشق رفيع و بلند مىباشد». فرهنگ معارف اسلامى، ج 1، ص 373.
[2] عرفا، عالم تجلّيات ظاهر را كه در قلب است و مهبط غلبات عشق مىباشد «خمخانه» گويند. فرهنگ معارف اسلامى، ج 2، ص 818.
[3] ظاهرا مراد از «نه دبير» همان «نه فلك» مىباشد كه عبارتند از: فلك الافلاك، فلك ثوابت، فلك زحل، مشترى، مريخ، خورشيد، زهره، عطارد و قمر.
معراجالسعادة ج : 2 ص : 277
دردا كه دوش طاعت سى سال خويش را دادم به مىفروش و به يك جرعه بر نداشتعلاوه بر اينكه اگر همه اهل عالم، عمر خود را در طاعت و عبادت صرف كنند عبادت ايشان را در درگاه خداوندى وقعى نيست.
مپندار گر طاعتى كردهاى كه نزلى«» بر اين حضرت آوردهاىو بر فرض اينكه: عبادت از هر خللى خالى باشد در وقتى ثمرى مىدهد و اثرى مىبخشد كه عاقبت صاحبش به خير ختم شود. و كيست كه از خاتمه امر خود مطمئن باشد. و با وجود اين، عجب به عبادت و طاعت نيست مگر حمق و سفاهت.
|