غيرت در اولاد و تربيت آن
و اما مقتضاى غيرت بر اولاد، آن است كه: در ابتداى امر، مراقب احوال او باشى. و از براى پرستارى و شيردادن او زنى صاحب عفت و صلاح معين نمائى. و غذاى او را از حلال مهيّا سازى، زيرا كه طفلى كه گوشت او از شيرى كه از غذاى حرام به هم رسيده متكوّن شود طبع او خبيث مىشود، و طينت او از خباثت سرشته مىگردد. و چون به سرحد تميز رسد بايد او را از آداب نيكان بياموزى. و آداب خوردن و گفتن و نشستن و برخاستن و غير اينها به او ياد دهى.
پس او را بياموزى كه: نخورد مگر با دست راست. و در وقت شروع به چيز خوردن، «بسم اللّه» بگويد. و از نزد خود لقمه برگيرد. و به هر طرف دراز نشود. و پيش از ديگران دست به طعام نبرد. و نيز به طعام و كسانى كه طعام مىخورند نگاه نكند. و به شتاب غذا نخورد. و لقمه را نيك بجايد. و دست و جامه را به آنچه مىخورد آلوده نسازد. و پرخورى و شكم پرستى را عادت نكند. و بايد در نزد طفل مذمت پرخورى را نمود. و مدح قناعت و كم خورى را كرد. و او را چنان پروريد كه در بند غذا نباشد، و به
معراجالسعادة ج : 2 ص : 225
هر چه رسد قانع باشد. و او را از خود آرايى و زينت كردن و در بند لباس بودن منع نمائى. و اين را در نظر او قبيح سازى، و به او وانمائى كه زينت و خود آرايى طريقه زنان است و مردان از آن عار دارند. و از همنشينى طفلانى كه بر ناز و نعمت و لباس و زينت پرورش يافتهاند او را محافظت كنى. و او را به لباس پست و درشت معتاد سازى. و طريقه نشستن و برخاستن و راه رفتن و خوابيدن را به او تعليم كنى. و ياد دهى او را كه در نشستن و برخاستن و ايستادن، پشت به ديگرى نكند. و در حضور مردمان آب دهان نيفكند. و انگشت به بينى نكند. و آب بينى نيفكند، و اگر ضرور شود پنهان، بينى را پاك كند. و در برابر مردم خميازه نكشد. و پا بر روى پا نيفكند. و دست بر زير «زنخدان» ننهد. و به هر طرف ننگرد. و سر برهنه نسازد. و اطاعت بزرگتر را كند، و تعظيم ايشان را به جاى آورد، و در حضور ايشان بازى نكند. و او را منع كنى از پرگوئى و دروغ و قسم خوردن - اگر چه راست باشد - و فحش و دشنام و لغو و غيبت و بسيار خنديدن و استهزاء كردن و زياد مزاح كردن و تيز به مردم نگريستن و ابتدا به سخن كردن.
و عادت ده او را به درستگوئى و با فكر سخن گفتن. و گوش دادن به كسى كه با او تكلم مىكند. و برخاستن در پيش پاى بزرگتر از خود. و به دو زانو نشستن و جاى دادن و وقار و سكينه و خوددارى در جميع حركات به او بياموز. و بايد او را از همنشين بد، نهايت محافظت را كنى، كه اصل ادب همين است. و بترسانى او را از اينكه از اطفال يا مردان چيزى بگيرد. و به او بفهمانى كه بزرگى در عطا و بخشش است، و در گرفتن، خوارى و ذلت است، و دأب سگان است كه در انتظار لقمهاى دم خود را مىجنبانند و تملق و چاپلوسى مىكنند.
و بايد او را به معلمى متدين دانا داد كه او را قرآن بياموزد، و حكايات نيكان را به او بخواند. و از سخنان لغو او را منع كند. و بايد به او تعليم كنى كه چون معلم او را بزند صبر و تحمل كند و متوسل به اين و آن نشود. و به او بگوئى كه اين طريقه شجاعان و مردان است، و در آن وقت چون زنان و بندگان فرياد و فغان نكند. و سزاوار آن است كه چون از مكتب فارغ شود او را اذن دهى كه مشغول بازى و تفرّج شود تا دل او نميرد و پژمرده نگردد.
و چون اندكى تميز او بيشتر شد بايد اخلاق نيك به او بياموزى، و او را از رذائل صفات بازدارى. و در نظر او صفات حسنه، را جلوه دهى. چون صبر و شكر و توكل و رضا و شجاعت و سخاوت و صدق و صفا و غير اينها. و صاحبان اين صفات را در نزد
معراجالسعادة ج : 2 ص : 226
او ستايش كنى. و اخلاق رذيله، از حسد و عداوت و بخل و كبر و دزدى و خيانت و امثال اينها را مذمت كنى، و ارباب اين اخلاق را نكوهش نمائى. و او را به طهارت و نماز بدارى.
و در بعضى از روزهاى ماه رمضان او را به روزه داشتن امر كنى. و اصول عقايد را به او تلقين نمائى. و آداب شريعت را به او ياد دهى. و چون فعل نيكى از او سرزند يا صفت خوبى از او ظاهر شود او را آفرين گوئى و در برابر مردم تحسين كنى. و به او احسان نمائى.
نوآموز را ذكر و تحسين و زه«» ز توبيخ و تهديد استاد بهو اگر فعل قبيحى از او سر زد دفعه اول نديده انگارى و به روى او نياورى، و چنان وانمود كنى كه كسى جرأت نمىكند كه چنين كارى بكند، خصوصا اگر خود طفل بخواهد آن را پنهان كند، تا جرىء نشود.
پس اگر دوباره آن كار از او سرزند در خفيه او را عتاب و خطاب كنى، و چنان نمائى كه اگر اين، از او ظاهر شود در نزد مردم رسوا مىگردد، و بسيار در مقام عتاب برنيائى. و بايد پدر هيبت خود را نگاه دارد و خود را در نظر فرزند بىوقع نسازد. و مادر بايد او را از پدر بترساند و او را از اعمال ناشايست منع كند.
و چون تميز او بيشتر شد او را به عبادت بدارى. و دنيا را در نظر او خار سازى. و او را به پروردگار اميدوار نمائى. و آخرت را در نظر او جلوه دهى. و عظمت خدا را به او ذكر كنى. و چون چنين نمائى اين اخلاق در دل طفل راسخ مىشود و بعد از بلوغ داخل زمره اخيار و از براى پدر و مادر از باقيات صالحات خواهد بود.
و اگر بر خلاف اين باشد و در تأديب او مسامحه كند تا طفل به هرزگى پرورش يابد و بىشرمى و فحش و شكم پرستى و امثال آن را معتاد شود خبيث النفس مىگردد و و بال پدر و مادر، بلكه باعث بر رسوائى و عار ايشان مىشود. و خود در دنيا به سختى و نكبت و زحمت، و در عقبى به عذاب مبتلا مىشود.
بسا روزگارا كه سختى برد پسر چون پدر نازكش پرورد
هر آن طفل چون جور آموزگار نبيند جفا بيند از روزگارپس بر پدر مهربان لازم است كه سعى در تاديب فرزند نمايد و بداند كه: اين امانتى است از خدا در نزد او. و دل او پاك، و جوهر او صاف است. و قابل هر نيك و بدى هست. و به هر چه تعليم دهد نشو و نما مىكند. و پدر هم در ثواب و وبال او شريك است، پس او را ضايع و مهمل نگذارد و از او غافل نشود.
معراجالسعادة ج : 2 ص : 227
و دختر را نيز بايد مانند پسر تربيت داد، مگر در چيزهائى كه تفاوت ميان پسر و دختر است. پس بايد او را پرده نشينى و حيا و حجاب و عفت و امثال اينها آموخت.
و بعد از آنكه اين آداب را به فرزند آموخت ملاحظه كند كه قابليت و استعداد كدام علم و صنعت را دارد، پس او را به آموختن آن بدارد و نگذارد كه مشغول امرى شود كه استعداد آن را ندارد تا عمر او ضايع نگردد.
|