آيات و اخبار در فضيلت رجاء
و ما ابتدا بعضى از احاديث و آياتى كه در فضيلت رجاء و اميدوارى رسيده بيان مى‏كنيم و بعد از آن بيان اينكه رجاى بى طاعت، غرور و حماقت است مى‏نمائيم.
پس مى‏گوئيم بدان كه: آيات و اخبارى كه باعث رجاء و اميدوارى مى‏شود و ترغيب به آن مى‏نمايد بى‏نهايت است، و آنها بر چند قسم‏اند:
قسم اول: آيات و اخبارى كه در آنها نهى شده است از يأس و نوميدى از رحمت خدا، چنانچه گذشت.
قسم دوم: احاديثى كه به خصوص رجاء و اميدوارى رسيده، چنانكه مروى است كه:
«مردى در حالت نزع بود و حضرت امير المؤمنين - عليه السّلام - بر بالين او حاضر بودند، عرض كرد كه خود را مى‏يابم كه از گناهان ترسان، و به رحمت پروردگار اميدوارم. حضرت فرمود كه: در اين وقت اين ترس و اميد در دل بنده جمع نمى‏شود مگر اينكه خدا او را به آنچه اميد دارد مى‏رساند و از آنچه مى‏ترسد ايمن مى‏كند».«» و از حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - مروى است كه فرمودند: «در روز قيامت خداوند عالم به بنده مى‏فرمايد كه: چه چيز مانع شد تو را از اينكه تو منكر را ديدى و نهى از آن نكردى؟ اگر در اين وقت عذر آورد كه پروردگارا به تو اميدوار بودم و از مردم مى‏ترسيدم. خدا مى‏فرمايد كه: اين گناه تورا آمرزيدم».«» و باز از آن حضرت منقول است كه: «مردى را داخل جهنم كنند، پس در آنجا هزار سال معذّب باشد، روزى فرياد كند كه يا حنّان يا منّان. خداوند عالم به جبرئيل مى‏فرمايد:
__________________________________________________
[1] مراد از «شبان وادى ايمن»، حضرت موسى - على نبينا و آله و عليه السلام - است كه از مصر فرار نمود و به مدين آمد و مدت 8 يا 10 سال در خدمت حضرت شعيب - سلام اللّه عليه - بود. خداوند عالم در قرآن سوره قصص، (28) آيه 23 به آن اشاره نموده است. (جهت اطلاع بيشتر رك: تفسير نمونه، ج 16، ص 63).
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 204
برو بنده مرا نزد من آور. پس جبرئيل - عليه السّلام - او را بياورد و در موقف پروردگار بدارد. پس خطاب الهى رسد كه: جاى خود را چگونه يافتى؟ عرض كند كه: بد مكانى بود. خطاب رسد كه: او را به جائى كه داشت برگردانيد. آن بنده راه جهنم را پيش گيرد و روانه شود و به عقب خود نگاه كند. خداى - تعالى - فرمايد كه: چرا به عقب نگاه مى‏كنى؟ عرض كند كه: چنين به تو اميد داشتم كه چون مرا از جهنم بيرون آوردى ديگر به آنجا بر نگردانى. خطاب رسد كه: او را بر گردانيد و به بهشت بريد».«» و نيز از حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - مروى است كه: «خداى - تعالى - فرمودند كه: مطمئن نشوند عبادت كنندگان به عبادتى كه به اميد ثواب من مى‏كنند، به درستى كه اگر غايت سعى خود را در طاعت بكنند و در مدت العمر نفسهاى خود را به زحمت بيندازند در بندگى من، باز مقصّر خواهند بود و حق عبادت مرا بجا نخواهند آورد در مقابل آنچه از من مى‏خواهند از كرامات و نعيم بهشت من، و از درجات عاليه در جوار من. و ليكن بايد به رحمت من واثق باشند. و به فضل و كرم من اميدوار باشند. و مطمئن و خاطر جمع به حسن ظن به من باشند، كه هر گاه چنين باشند رحمت من ايشان را در مى‏يابد، و خوشنودى و آمرزش خود را به ايشان مى‏رسانم، و خلعت عفو خود را به ايشان مى‏پوشانم. به درستى كه منم خداوند رحمن و رحيم، و به اين نام خود را ناميده‏ام».«» و از حضرت امام محمد باقر - عليه السّلام - مروى است كه: «ديدم در كتاب على بن ابى طالب - صلوات اللّه عليه - كه نوشته بود حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - در بالاى منبر فرمودند كه: قسم به آن خدائى كه به غير از او خدائى نيست كه به هيچ مؤمنى خير دنيا و آخرت داده نشد مگر به واسطه حسن ظن او به خدا، و اميدواريش به او، و حسن خلق او، و احتراز كردن از غيبت مؤمنين. و قسم به خدائى كه به غير از او خدائى نيست، كه: خداى تعالى هيچ مؤمنى را بعد از توبه و استغفار عذاب نمى‏كند مگر به جهت گمان بدى كه به خداوند داشته باشد، و كوتاهى او در اميدوارى به خداوند، و بد خلقى و غيبت مؤمنين. و قسم به خدائى كه به غير از او خدائى نيست، كه: هيچ بنده، ظن نيكو به خدا نمى‏دارد مگر اينكه خدا به ظن او با او رفتار مى‏كند، زيرا كه خدا كريم است و همه خيرات در دست اوست، و شرم دارد كه بنده مؤمن گمان نيك به او داشته باشد و گمان او تخلف كند و اميد او بر نيايد. پس نيكو كنيد گمان خود را به خدا و به سوى او رغبت نمائيد».«»
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 205
قسم سوم: از چيزهائى كه باعث اميدوارى مؤمنين است آن است: كه در آيات قرآنيّه و احاديث نبويّه تصريح شده كه ملائكه مقرّبين و انبياء مرسلين - صلوات اللّه عليهم اجمعين - از براى طايفه مؤمنين طلب مغفرت مى‏نمايند و از خدا آمرزش ايشان را مى‏طلبند، و البته دعاى ايشان مقبول درگاه پروردگار است.
خداوند عالم مى‏فرمايد: «وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِى الارْضِ 42: 5».«» خلاصه معنى آنكه: «فرشتگان تسبيح پروردگار خود را مى‏نمايند، و از او طلب آمرزش مى‏كنند از براى بندگانى كه در زمين هستند».
و حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - فرمودند كه: «حيات و ممات من از براى شما خير است. اما در حيات، از براى شما احكام شريعت را بيان مى‏كنم، و طريقه و آداب را به شما مى‏آموزم. و اما بعد از ممات من اعمالى كه از شما صادر مى‏شود بر من عرضه مى‏كنند، آنچه را كه ديدم نيك است حمد خدا را مى‏كنم، و آنچه را كه ديدم بد است طلب آمرزش آن را از خدا مى‏كنم».«» قسم چهارم آنكه: رسيده است كه: چون بنده گناهى كند ملائكه در نوشتن آن تأخير مى‏كنند كه شايد نادم و پشيمان شود و استغفار كند.
از حضرت امام جعفر صادق - عليه السّلام - مروى است كه: «چون از بنده گناهى صادر شود به قدر صبح تا شام نوشتن آن را تأخير مى‏اندازند، اگر استغفار نمود نمى‏نويسند».«» و از حضرت امام جعفر صادق - عليه السّلام - منقول است كه: «هر كه گناهى كند هفت ساعت از روز او را مهلت مى‏دهند، پس اگر سه مرتبه گفت:«استغفر اللّه الّذى لا اله الا هو الحىّ القيّوم»
آن گناه را ثبت نمى‏كنند».«»