مكر و حيله
صفت پنجم: از صفات رذيله متعلقه به قوه عاقله مكر و حيله كردن است از براى رسيدن به مطلوبات شهويه و غضبيه، و مراد از آن در اين مقام جستن راههاى پنهان است از براى اذيت رساندن به مردمان. و به كار بردن آن را تلبيس و غش و غدر و خيانت گويند.
معراجالسعادة ج : 2 ص : 167
و از براى مكر، مراتب بىنهايت است و اقسام بىغايت، بعضى از آنها چندان خفائى ندارند و كسى را كه اندك شعورى باشد به آن متفطّن مىشود. ولى بعضى چنان پوشيده و پنهان است كه زيركان به آن بر نمىخورند. گاهى شخصى را بر مىانگيزاند كه اظهار دوستى و محبت با ديگرى كند و آن مسكين را غافل نموده او را هلاك سازد. و زمانى آدمى را بر آن مىدارد كه اظهار امانت و ديانت كند تا مردم مال خود را به امانت يا شركت يا معامله به او دهند و او صرف خود نمايد. و گاهى كسى را مىدارد كه اظهار عدالت و تقوى نمايد تا مردم او را امام و پيشواى خود كنند و دين و دنياى ايشان را برباد دهد. و غير اينها از مكر و حيله.
و مخفى نماند كه صفت مكر، از مهلكات عظيمه است، و چگونه چنين نباشد و حال آنكه بالاترين صفات شيطان و بزرگ لشگر آن است. و معصيت آن زيادتر است از معصيت اذيّت رسانيدن در علانيه و آشكار، زيرا كه كسى كه مطلع شود بر اينكه ديگرى در مقام اذيت اوست احتياط مىكند و خود را محافظت مىنمايد، و بسا باشد كه دفع اذيت از خود كند. اما غافل بىخبر را احتياطى از خود نيست، بلكه اغلب آن است كه مكّار «محيل»«» خود را به لباس دوستى و صداقت مىآرايد و در مقام احسان و خير خواهى برمىآيد و مسكين غافل از او شرمسار و خجل و از خباثت باطن او بىخبر و ذاهل تا به هلاكت رسد.
و از اين جهت حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - فرمودند كه: «از ما نيست هر كه مكر كند با مسلمى».«» و جناب امير المؤمنين - عليه السّلام - فرمود كه: «اگر نه اين بودى كه عاقبت مكر و خدعه آتش جهنم است من از همه مردمان مكارتر بودمى«» و مكرر آن سرور آهى بلند مىكشيدند و مىفرمودند: واويلاه با من مكر مىكنند و مىدانند كه من مكر ايشان را مىفهمم و راههاى مكر و حيله را بهتر از ايشان مىشناسم، و ليكن چون مىدانم كه مآل مكر و حيله و خدعه آتش جهنم است بر مكر ايشان صبر مىكنم و آنچه را ايشان مرتكب مىشوند من مرتكب نمىگردم».«»
|