تفكر در كرات آسمانى‏
و چون از سير درياها پرداختى چشمى بگشاى و به عالم هوا نظرى افكن از ابر و باد و باران و برف و تگرگ و رعد و برق و صاعقه و «شهب»«» و ببين كه ابر، كه جسمى
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 161
است خفيف، چگونه آب ثقيل را بر مى‏دارد و محافظت مى‏كند و بر شهرها و درياها و بيابانها عبور مى‏كند، به نوعى كه قطره‏اى از آن نمى‏ريزد تا به محلى كه مأمور شده است در آنجا مى‏ايستد و آب را قطره قطره پى‏درپى بر آنجا مى‏افكند، به نوعى كه قطره‏اى به قطره ديگر بر نمى‏خورد تا به زمين رسند. و اگر «سواد هوشت»«» گشوده، باشد در هر قطره خواهى ديد كه به قلم الهى و خط خداوندى نوشته كه: «اين روزى فلان حيوان يا نصيب فلان مكان است».
و چون شمّه‏اى از قدرت الهى را در هوا ببينى سر به سوى آسمان كن و ديده بر اين «طاق مينائى»«» افكن و بگو: «رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلا سُبْحانَكَ 3: 191»[1] و زمانى تفحص از عجايب عالم افلاك كن، ساعتى تفكر در غرايب آنها نماى، از آفتاب درخشان و ماه تابان و ستارگان ثابته و سيّاره، كه هر يك را وضعى و هيأتي، و هر كدام را اثرى و منفعتى است.
يكى از غرب، رو در شرق كرده يكى در شرق، كشتى غرق كرده‏
يكى حرف سعادت نقش بسته يكى سر رشته دولت گسسته‏
شده گرم از يكى، هنگامه روز يكى را شب شده، هنگامه افروز
همه دور شبان روزى گرفته به مقصد راه فيروزى گرفته‏
چنان گرم‏اند در منزل بريدن كزين رفتن ندارند آرميدن‏
ز رنج راهشان فرسودگى نه ميان را در دو بار آسودگى نه‏گاهى مجتمع‏اند و گاهى متصل، زمانى متفرق‏اند و زمانى منفصل. هر يكى را حركتى خاص و رفتارى مخصوص، چنان بر طبق فلك چيده شده‏اند كه از ترتيب آنها صور حيوانات و غير آنها حاصل شده،«» بلكه كم صورتى است در زمين كه شبيه آن در آسمان يافت نشود.
و تأمل كن در رفتار خورشيد، كه آن را رفتارى است كه به آن دوره فلك را در يكسال تمام مى‏كند و به واسطه آن به وسط السماء نزديك و از آن دور مى‏شود. و رفتارى ديگر است كه به جهت آن طلوع و غروب مى‏كند و دوره را در يك شبانه روز طى مى‏نمايد. و اگر حركت اول نبودى جهان را چهار فصل به هم نرسيدى و نباتات و ميوه‏ها را نشو و نما حاصل نگشتى. و اگر دوم را نبودى روز و شب از يكديگر
__________________________________________________
[1] يعنى: «پروردگارا تو اين دستگاه با عظمت را بيهوده نيافريده‏اى، پاك و منزهى...» آل عمران (سوره 3) آيه 191.
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 162
جدانشدى و وقت راحت از هنگام كسب و معيشت ممتاز نگشتى و ماه و سال و ساعات و دقايق نبودى. و حساب معاملات، نظم و نسق به هم نرسانيدى.