مراتب توحيد و اثرات آن
و از براى اين توحيد - همچنان كه گفتهاند - چهار مرتبه است: «قشر قشر»«» و «قشر» و «لب»«» و «لب لب».
مرتبه اول: كه «قشر قشر» است، آن است كه: آدمى به زبان، كلمه توحيد را بگذراند و ليكن دل او از معنى آن غافل بلكه منكر معنى آن باشد، مثل توحيد منافقين. و فايدهاى بر اين مترتب نمىشود مگر اينكه صاحب آن را در دنيا از شمشير شريعت محافظت مىنمايد.
مرتبه دوم: كه «قشر» باشد آن است كه: اعتقاد قلبى نيز به معنى كلمه توحيد داشته باشد و تكذيب اين كلمه را نكند، همچنان كه شأن اكثر عوام مسلمين است. و همين قدر توحيد اگر چه باعث صفاى قلب و شرح صدر نگردد و ليك صاحب خود را از عذاب آخرت محافظت مىكند، هر گاه معاصى موجب ضعف اعتقاد نشود.
مرتبه سوم: كه «لب» باشد عبارت است از آنكه: اين معنى بر او منكشف و ظاهر گردد به واسطه نورى كه از جانب حق - سبحانه و تعالى - بر او تجلى كند. پس اگر چه در
معراجالسعادة ج : 2 ص : 120
عالم چيزهاى بسيار مشاهده كند و ليكن همه را صادر از يك مصدر مىبيند و كل را مستند به واحد حق ملاحظه مىكند و اين مرتبه مقام مقربين است.
مرتبه چهارم: كه «لب لب» باشد آن است كه: به غير از يك موجود نبيند و شريكى از براى خدا در وجود قرار ندهد. و اين مرتبه را اهل معرفت فناء في الله و فناء في التوحيد گويند، زيرا كه صاحب آن، خود را فانى دانسته. و اين مرتبه غايت وصول در توحيد است.
و چنان تصور نكنى كه وصول به اين مرتبه ممكن نيست و با وجود ملاحظه آسمان و زمين و ساير مخلوقات متكثّره و موجودات كثيره موجود را منحصر در يكى دانستن معقول نمىباشد، زيرا كه هر گاه از براى دل شدت استغراق در لجّه عظمت و جلال واحد حق و غلبه انوار جمال و كمال وجود مطلق حاصل شود و اشعّه اشراقات نور واجب الوجود بر آن احاطه كند و آتش محبت و انس، در كانون ضميرش افروخته گردد و ساير موجودات ضعيفه از نظر بصيرتش غايب مىشوند، و بالمره از غير يك وجود، غافل و «ذاهل»«» مىگردد.
نگويم در آن كس بجز يار نى ولى غير او كس پديدار نى
در آن پرتو افكن يكى نور بود كه از غير او ديدهها كور بودهمچنان كه كسى كه مشغول مكالمه سلطانى و مستغرق ملاحظه سطوّت او گردد بسيار مىشود كه از مشاهده غير، غافل مىشود. و عاشقى كه محو جمال معشوق باشد غير او را نمىبيند. و همچنان كه ستارگان در روز موجودند و ليكن چون نور آنها در جنب نور خورشيد ضعيف و مضمحل است به نظر نمىآيند. و از اينجا ظاهر مىشود كه كسى را كه غير يك وجود ملحوظ و كثرت مشاهده است در مرتبه توحيد ناقص و هنوز نور وجود صرف در روزن او پرتو نيفكنده است. آرى:
تا نگشتند اختران از ما نهان دان كه پنهان است خورشيد جهان
|