أوصاف‏الاشراف ج : 1 ص : 3
مقدمه مؤلف‏
بسم اللّه الرحمن الرحيم‏سپاس بى‏قياس بارخدائى را كه به سبب آنكه هيچ عقل را قوّت اطلاع بر حقيقت او نيست، و هيچ فكر و دانش را وسع احاطت بكنه معرفت او نه، هر عبارت كه در نعت او ايراد كنند و هر بيان كه در وصف او بر زبان رانند اگر ثبوتى باشد از شائبه تشبيه معرا در تصوّر نيايد، و اگر غير ثبوتى بود از غائلة تعطيل مبرّا در توهّم نيفتد«»، از اين جهت پيشواى اصفيا و مقتداى اوليا و خاتم انبياء محمّد مصطفى (صلّى اللّه عليه و اله و سلم) گفت:«لا احصى ثناء عليك، انت كما اثنيت على نفسك، و أنت فوق ما يقول القائلون.»«»
و هزاران درود و صلوات و آفرين و تحيّات بر روح مقدّس او و ارواح پاكان دودمان او، خصوصا ائمه معصومين و برگزيدگان ياران او«» باد، بحقّ الحق.
اما بعد، محور اين رسالت و مقرر اين مقالت «محمد الطوسى»«» را بعد از تحرير كتابى كه موسوم است به «اخلاق
أوصاف‏الاشراف ج : 1 ص : 4
ناصرى» و مشتمل است بر بيان اخلاق كريمه و سياسات مرضيه، بر طريقه حكما، انديشه‏مند«» بود كه مختصرى در بيان سير اولياء و روش اهل بينش بر قاعده سالكان طريقت، و طالبان حقيقت، مبنى بر قوانين عقلى و سمعى، و مبنى از دقايق نظرى و عملى كه به منزله لبّ آن صناعت و خلاصه آن فن باشد مرتب كرده‏اند، و اشتغال«» بدان مهم از كثرت شواغل بى‏اندازه و موانع بى‏فايده ميسّر نمى‏شد، و اخراج آنچه در ضمير بود از قوّه به فعل دست نمى‏داد، تا در اين وقت كه اشاره نافذ خداوند صاحب اعظم نظام، و دستور عالم والى السّيف و القلم، قدوة اكابر العرب و العجم، شمس الحقّ و الدين، بهاء الاسلام و المسلمين، ملك الوزراء في العالمين، صاحب ديوان الممالك، مفخر الاشراف و الاعيان، مظهر العدل و الاحسان، افضل و اكمل جهان، ملجأ و مرجع ايران، محبّ الاولياء، صاحب السعيد محمد بن الجوينى«» اعزّ اللّه انصاره، و ضاعف اقتداره، با تمام آن انديشه نفاذ يافت بر نوعى كه فرصت دست داد، و وقت و حال اقتضا كرد، با وجود عوايق و وفور علايق آنچه خاطر به ايراد آن مساعدت نمود در تقرير آن موانع مسامحت كرد، از جهت انقياد امر آن بزرگوار و امتثال فرمان مطاع او، چند باب مشتمل بر شرح آن حقايق و ذكر آن دقايق در اين مختصر وضع كرد، و در هر باب آيتى از تنزيل مجيد كه«لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه» 41: 42كه«» به استشهاد وارد بود ايراد كرد، و اگر در اشاره به مقصود مصرّح نيافت بر آنچه به آن نزديك بود اقتصار كرد، و آن را «اوصاف الاشراف» نام نهاد، اگر
أوصاف‏الاشراف ج : 1 ص : 5
پسنديده نظر اشرف گردد مقصود حاصل شود، و الا چون تمهيد معذرت تقديم يافته است مكارم اخلاق و محاسن شيم ذات شريف او اثر«» اين هفوات را به ذيل مغفرت پوشيده گرداند ايزد سبحانه و تعالى، همچنانكه او را در عالم مجازى به مرتبه سرورى و فرماندهى مخصوص گردانيده است، در عالم حقيقى نيز به رأفت يزدانى و دولت جاودانى مؤيد و موصوف گرداند، انّه اللطيف المجيب