فصل دوازدهم در سرّ تشهد و سلام است‏
بدان كه چنانچه سجده بر تراب رجوع به كثرت است بى احتجاب از وحدت وضعا و عملا، تشهّد و سلام رجوع به آن است قولا و تذكّرا. و لهذا در تشهّد اولا شهادت به الوهيّت و وحدانيّت و نفى شريك در آن است، مشفوعا به تحميد، و رجوع محامد مطلقا به ذات مقدس اسم اعظم اللّه، و پس از آن، توجّه به مقام عبوديّت ولىّ مطلق محمّد صلّى اللّه عليه و آله، و مقام رسالت آن سرور است كه منطبق با تجلّيات ذاتيّه و فعليّه در مرآت كثرت است، و سلام بر آن سرور است، پس رجوع سالك است به خود و طلب سلامت است براى خود و بندگان صالح حق در رجوع از اين سفر پر خطر:
وَ السَّلامُ عَلىَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ امُوتُ وَ يَوْمَ ابْعَثُ حَيّا 19: 33.[195] و اين سلام يوم المبعث و رجوع از موت حقيقى است، و پس از آن، توجّه به جميع ملائكة اللّه و انبياء مرسلين و قواى ملكوتيّه، كه در اين سفر همراه او بودند، نمايد و سلامت آنها را از حقّ تعالى تقاضا كند در اين رجوع از سفر روحانى، چنانچه در حديث صلوة معراج اشاره به آن فرموده آنجا كه فرمايد:ثمّ التفتّ، فاذا انا بصفوف من الملائكة و النّبيّين و المرسلين، فقال لي: يا محمّد، سلّم. فقلت: السّلام عليكم و
__________________________________________________
[194] - «هيچ جنبنده‏اى نيست جز آنكه ناصيه‏اش (زمام اختيارش) به دست خداست، بدرستى كه پروردگار من بر راه راست است.» (هود - 56)
[195] - «سلام بر من روزى كه زاده شدم و روزى كه مى‏ميرم و روزى كه زنده بر انگيخته مى‏شوم».
(مريم - 33)
سرالصلاة ج : 2 ص : 109
رحمة اللّه و بركاته. فقال: يا محمّد، انّى انا السّلام و التّحيّة و الرّحمة و البركات انت و ذرّيتك، ثمّ امرنى ربّى العزيز الجبّار ان لا التفت يسارا. [196]
و شايد امر حق تعالى و عزّ و جلّ به عدم التفات به يسار اشاره به عدم توجّه به جنبه «يلى الخلقى» و جهات باطله مظلمه اشياء باشد، و بايد سالك توجه تامّ به جهات يمناى اشياء كه جهات نوريّه ربّيه است داشته باشد -وَ اشْرَقَتِ الارْضُ بِنُورِ رَبِّها 39: 69.[197] و حقيقت سلامت در اين سفر معراجى، عبارت است از آنكه سالك از قدم نفس و انانيّت مبرّى باشد، و اگر در اين مرحله سلامت شد، در مرحله بعد، كه به عنايت حق واقع شود، نيز سلامت خواهد بود. و آن سلامت عبارت است از توجّه به يمين و عدم توجه به يسار كه اصل احتجاب و اعوجاج است.