الصلاة ج : 2 ص : 93
فصل هشتم در اشاره اجماليّه به تفسير سوره شريفه توحيد
بدان كه در بسم اللّه اين سوره و متعلّق آن، همان احتمالات است كه در سوره شريفه حمد ذكر شد [ه‏] است، ولى در اينجا به مناسبت تعلّق آن به قل هو، كه ترجمان از مقام مقدّس ذات من حيث هو است يا مقام غيب هويّت است يا مقام اسماء ذاتيّه است، سالك بايد در حال استهلاك در هر يك از اين مقامات باشد، و با رفض تعيّنات اسمائى و صفاتى مطلقا گويا شود به كلمه شريفه «هو»، پس اسم در اين مقام ممكن است تجلّى غيبى به فيض اقدس، كه رابطه بين ذات و اسماء ذاتيّه يا غيب و اسماء صفتيّه است، باشد، پس گويا چنين فرموده: اى محمد، كه از افق كثرت و تعيّن منسلخ شدى و به قدم عشق و محبّت رفض غبار كثرت اسماء و صفات و تعيّنات كردى، به مقام تجلّى به فيض اقدس در مقام غيب هويّت و وحدت صرف بگو: «هو». و آن اشاره است به مقام ذات يا غيب هويّت يا اسماء ذاتيّه. و آن با آنكه غيب مطلق است «اللّه» است كه مقام جمع اسماء و حضرت واحديّت است، و اين كثرت اسمائى را با وحدت و بساطت مطلقه تنافى نيست، پس او احد است. و با آنكه كثرت كمالى در آن راه دارد، بلكه آن مبدأ آن كثرت است، صمد است و منزّه است از مطلق نقايص، پس براى او مهية و امكان و جوف نيست، پس از او چيزى منفصل نشود و او از چيزى منفصل نشود. و جميع دار تحقق به او منتهى شود ظهورا و تجلّيا، و فانى در ذات و اسماء و صفات او هست وجودا و صفة و فعلا، و از براى او مثل و مثال و كفو و شريك نيست.
پس هو اشاره به مقام غيب شد، چنانچه در حديث نيز وارد است، [179] و اللّه به مقام اسماء كمالى و واحديّت، كه مقام اسم اعظم است، و از احد تا
__________________________________________________
[179] - «و هو اسم مكّنى مشار إلى غائب: فالهاء تنبيه على معنى ثابت و الواو اشارة إلى الغائب عن الحواسّ...». التّوحيد، ص 88.
سرالصلاة ج : 2 ص : 94
آخر سوره، اسماء تنزيهيّه است، پس سوره شريفه نسبت حق است به جميع مقامات، و تواند كه هو اشاره به ذات من حيث هو باشد و احد اشاره به اسماء ذاتيه باشد. و العلم عنده.