فصل ششم در [سرّ] استعاذه است‏
و حقيقت آن، پناه بردن از شيطان و تصرّفات آن و مظاهر آن است به‏
__________________________________________________
[157] - اسرار العبادات، ص 47.
[158] - «پروردگارت را عبادت كن تا يقين (مرگ) بيايدت.» (حجر - 99)
[159] - «و خدا گوش، چشم و زبان او باشد.» در اصول كافى، ج 4، ص 53، «كتاب الايمان و الكفر»، «باب من اذى المسلمين و احتقرهم»، حديث 7 و 8 اين مضمون آمده است.
سرالصلاة ج : 2 ص : 84
مقام اسم اللّه الجامع كه ربّ انسان كامل است. پس، مادامى كه سالك در لباس كثرت است و خود را متصرّف در امور مى‏داند، در تحت تصرّف شيطان است و قرائت او به لسان انانيّت كه لسان فصيح شيطان است واقع است و آنچه به لسان جارى كند اسم اللّه نخواهد بود. و چون خارج شد از اين كثرت و خود را متصرّف نديد و جلوه فعل حق را در مظاهر خلقيه مشاهده نمود، به اول مرتبه استعاذه اهل سلوك نائل شده، و اين استعاذه قيام و قرائت است، زيرا كه هر دو، مقام توحيد فعلى است:
اما قيام، چنانچه ذكر شد، تذكر مقام قيّوميّت حق است، و براى اهل ولايت تحقّق به آن است و تدلّى به مقام مشيّت است.
و اما قرائت، پس تذكر اسم اللّه، كه مقام مشيت مطلقه است و قصر جميع محامد به حق و تذكر مقام رحمانيّت و رحيميّت و مالكيّت، و اتيان به صيغه جمع در «نعبد» و «نستعين» و تذكر مقام «هدايت به صراط مستقيم غير مايل به افراط و تفريط» تمام مناسب با توحيد افعال است، چنانچه نزد اهلش واضح است.
و چون خارج شد از كثرت صفتى و جميع صفات و اسماء را مضمحل ديد و حكم به فناء كرد، در مرتبه ثانيه از استعاذه واقع شود كه آن، استعاذه ركوع و ذكر آن است، زيرا كه ركوع و ذكر آن، اشاره به مقام توحيد صفات است، چنانچه در سرّ آن بيايد، إن شاء اللّه.
و چون غبار كثرت را از دار تحقّق پاك نمود و حجب نورانيّه و ظلمانيّه را برچيد و به مقام توحيد ذاتى و فناى كلى نائل شد، استعاذه حقيقيّه براى او حاصل آيد. و اين استعاذه سجود است و ذكر آن، زيرا كه آن - چنانچه بيايد - اشاره به مقام توحيد ذاتى است. و تواند اشاره به مقامات ثلثه بود آنچه از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله منقول است كه در سجود گفت:اعوذ بعفوك من عقابك، و اعوذ برضاك من سخطك، و اعوذ بك منك. [160]
و آنچه در
__________________________________________________
[160] - «از كيفر تو به عفوت و از خشم تو به رضايت و از تو به خودت پناه مى‏برم.» عوالى اللئالى، ج 4، ص 114. بحار الانوار، ج 95، ص 417، «كتاب اعمال السّنين...»، باب 111.
سرالصلاة ج : 2 ص : 85
اين مقام ذكر شد - كه قيام و قرائت اشاره به مقام توحيد فعلى است - منافات ندارد با آنچه در فصل سوم از مقدّمه در سرّ جملى نماز ذكر كرديم - كه‏ايّاك نعبدرجوع عبد است به حق به فناى كلى مطلق - زيرا كه از براى هر يك از قرائت و ركوع و سجود مقاماتى است كه به حسب هر مقام، اشاره به مقامى از توحيدات ثلثه مى‏تواند بود، ولى هر يك از اين‏ها به مقامى انسب است.
پس، قيام به مقام توحيد افعال انسب است، گر چه توحيد ذات و صفت را نيز در باطن دارد. و اين نظير كلامى است كه اهل معارف گويند راجع به تقسيمات اسماء افعال و صفات و ذات، با آنكه هر اسمى را اسم جامع دانند، پس اسم فعل را آن اسمى دانند كه تجلّى فعلى در آن ظاهر باشد و تجلّى صفتى و ذاتى در باطن او باشد، و همين طور در اسم صفتى و ذاتى.