فصل سوم در اسرار نيّت است‏
و آن پيش عامّه، عزم بر اطاعت است طمعا يا خوفا:يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفا وَ طَمَعا 32: 16.[132] و در نزد اهل معرفت، عزم بر اطاعت است هيبتا و تعظيما:فاعبد ربّك كانّك تراه، و ان لم تكن تراه فانّه يراك. 11
و در نزد اهل جذبه و محبّت، عزم بر اطاعت است شوقا و حبّا:قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله:افضل النّاس من عشق العبادة فعانقها و احبّها بقلبه... الحديث. [133]
وقال الصّادق عليه السّلام:و لكنّى اعبده حبّا له عزّ و جلّ، و تلك عبادة الكرام [134] -و في رواية:«و هي عبادة الاحرار».
و در نزد اوليا عليهم السلام، عزم بر اطاعت است تبعا و غيرا، بعد از مشاهده جمال محبوب استقلالا و ذاتا، و فناى در جناب ربوبيّت ذاتا و صفة و فعلا. و اينكه جناب صادق فرمود: «من عبادت حقّ مى‏كنم حبّا له» شايد مقامات معمولى آن سرور باشد، چنانچه شيخ عارف كامل ما، دام ظلّه، مى‏فرمود. و اين نحو عبادت از خواصّ آنها است و در بعض حالات، چنانچه از رسول اكرم حديث است كه فرمود:لى مع اللّه حالة لا يسعها ملك مقرّب و لا نبىّ مرسل. [135]
ونقل عن الصّادق عليه السّلام،انّه كان ذات يوم في الصّلوة
__________________________________________________
[132] - «پروردگارشان را از روى ترس (از عذاب) و طمع (به بهشت) مى‏خوانند.» (سجده - 16)
[133] - «رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: برترين مردم كسى است كه به عبادت عشق ورزد، آن را در آغوش كشد و به دل دوست بدارد.» حديث ادامه دارد. اصول كافى، ج 3، ص 131، «كتاب الايمان و الكفر»، «باب العبادة»، حديث 3.
[134] - «امام صادق عليه السلام فرمود:... امّا من او را به جهت دوست داشتن او عبادت مى‏كنم، و اين عبادت كريمان (و در روايتى: آزادگان) است.» پاورقى شماره 9.
[135] - «مرا با خدا حالتى است كه نه هيچ فرشته مقرّبى و نه پيامبر فرستاده شده‏اى گنجايش آن را ندارد».
الاربعين، مجلسى، ص 177، شرح حديث 15. (با اين تفاوت كه در اين كتاب به جاى كلمه «حالة»، «وقت» آمده است).
سرالصلاة ج : 2 ص : 75
فخرّ مغشيّا عليه فسئل عن ذلك. قال: ما زلت اكرّرها حتّى سمعت من قائلها. [136]
قال الشّيخ الكبير شهاب الدّين: كان لسان جعفر الصّادق عليه السّلام في ذلك الوقت كشجر موسى عليه السّلام عند ندائه منها بانّى انا اللّه. [137] و چنين نمايد كه صلوة معراج نيز چنين بوده، چنانچه از روايت علل [138] ظاهر مى‏شود.
و ببايد دانست كه نيّت از اهمّ وظايف قلبيّه است كه صورت كماليّه عبادات به آن است، و نسبت آن به صورت اعمال، نسبت باطن به ظاهر و روح به بدن و قلب به قالب است.
و از اهمّ وظايف و اشدّ شرايط آن بر عامّه، تخليص آن است. و كمتر نيّتى اخلاص حقيقى تواند داشت، بلكه خلوص مطلق از اعلى مدارج اولياء كمّل است، زيرا كه اخلاص عبارت از تصفيه عمل از مطلق شوب غير حقّ است.
و آن در عبادت عامّه، تصفيه از شرك جلىّ و خفىّ است، از قبيل ريا و عجب و افتخار:الا للّه الدّينُ الْخالِص 39: 3.[139] و در عبادت خواصّ، تصفيه آن است از شوب طمع و خوف كه در مسلك آنها شرك است.
و در عبادت اصحاب قلوب، عبارت است از تصفيه از شوب انانيّت و انّيّت، كه در مسلك اهل معرفت شرك اعظم و كفر اكبر است:
«مادر بتها بت نفس شما است.»[140]
__________________________________________________
[136] - «از امام صادق عليه السلام حكايت شده است كه روزى در نماز بود، بيفتاد و از هوش برفت. از او سبب پرسيدند. فرمود: پيوسته آن (آيه) را تكرار مى‏كردم تا آنكه آن را از گوينده‏اش شنيدم».
الاصطلاحات، ص 120. محجّة البيضاء، ج 1، ص 352.
[137] - «شيخ كبير، شهاب الدّين سهروردى، گفته است: زبان جعفر صادق عليه السلام در آن هنگام همانند درخت موسى عليه السلام بوده است آنگاه كه خداوند از (طريق) آن نداى «انّى انا اللّه» سر داد.» دو منبع پيشين.
[138] - علل الشّرائع، ص 312، باب 1، حديث 1.
[139] - «هان، كه دين خالص فقط از آن خداست.» (زمر - 3)
[140] -
مادر بتها بت نفس شماست - زانكه آن بت مار و اين بت اژدهاست.مثنوى، دفتر اول، ص 22.
سرالصلاة ج : 2 ص : 76
و در عبادت كمّل، عبارت است از تصفيه آن از شوب رؤيت عبوديّت و عبادت، بلكه رؤيت كون، چنانچه امام عليه السلام فرمود: «قلب سليم آن است كه ملاقات كند حقّ را و در آن احدى سواى حقّ نباشد.» 34 پس، وقتى سالك إلى اللّه قدم بر فرق حظوظ خود بلكه خود و عالم نهاد و خود را يكسره خالص كرد از رؤيت غير و غيريّت و در قلب او جز حقّ جايگزين نشد و بيت اللّه را از بتها به دست ولايت خالى كرد و از تصرّف شيطان تهى نمود، دين او و عمل او و باطن و ظاهر او براى حقّ خالص شود. و حقّ تعالى چنين دينى را براى خود اختيار فرموده:و كلّ قلب فيه شك او شرك فهو ساقط. 34