سرّ تسليم در پايان نماز
نماز گزار پس از رجوع از وحدت به كثرت، و از حق به خلق، و از محو به صحو، و از فنا به بقاء بعد از فنا، همراهان خود را مىبيند، و در جمع آنها حضور يافته بر آنها سلام مىكند، و نيز به عنوان سلام توديع، بر انبيا و فرشتگان و معصومين (ع) سلام مىفرستد. سپس وارد نشأه ملك مىگردد، و چون تازه در جمع آنان داخل مىشود، به آنها سلام مىكند، زيرا در متن نماز سر گرم مناجات با خالق بود: المصلّى يناجى ربه. و با «تسليم» پايان نماز، سفر چهارم از «اسفار چهارگانه» خاتمه مىيابد.«» صاحب الفتوحات المكية را - كه بعد از وى هر چه در زمينه معارف و اسرار، به تازى و فارسى يا نظم و نثر، تصنيف يا تأليف شده است نسبت به نوشتار شيخ اكبر چه شبنمى است كه در بحر مىكشد رقمى - درباره سرّ «سلام» پايانى لطيفهاى است به ياد ماندنى، كه آن را مرحوم قاضى سعيد قمى به عنوان «قال بعض أهل المعرفة»،«» بدون تعيين نام آن قائل، نقل نمود. اصل كلام محى الدين در فتوحات چنين است: «سلام نماز گزار درست نيست مگر آنكه در حال نماز از ما سوى اللّه غايب شده و با خداوند مناجات كند. هنگامى كه از نماز منتقل مىشود و
سرالصلاة ج : 1 ص : 26
موجودهاى خلقى را مشاهده مىنمايد، چون غايب از آنها بود و تازه در جمع آنها حاضر مىشود لذا بر آنان سلام مىكند. و اگر نماز گزار همواره با موجودهاى خلقى بوده و حواس او متوجه مردم بود، چگونه بر آنها سلام مىنمايد، زيرا كسى كه در جمع ديگران هماره حاضر است، به آنها سلام نمىكند. و اين نماز گزار بايد شرمنده شود، چون با سلام خود رياكارانه به مردم نشان مىدهد كه من در نزد خدا بودم و تازه به جمع شما پيوستم... و سلام عارف براى انتقال از حالى به حال ديگر است: يك سلام بر منقول عنه، و يك سلام بر منقول إليه...»«» و از روايت عبد اللّه بن فضل هاشمى از حضرت امام صادق (ع) استفاده مىشود كه سلام نشانه ايمنى است، هم از طرف سلام كننده و هم از طرف جواب دهنده. و همين نشانه در پايان نماز به منظور تحليل كلام آدمى، كه با «تكبيرة الاحرام» حرام شده بود، و به قصد در امان بودن نماز از چيزى كه او را تباه كند قرار داده شد. و «سلام» اسمى از اسماء خداست، و از طرف نماز گزار بر دو فرشته موكل خدايى فرستاده مىشود. و الحمد للّه رب العالمين.«» قم، دهم ماه مبارك 1410 17 فروردين 1369 عبد اللّه جوادى آملى
|