سيرى در سرّ الصلوة
جامعان بين «غيب» و «شهادت» مى‏كوشند همه آنچه را فهميده يا يافته‏اند به جامعه بشرى منتقل كنند، لذا گاهى در علوم نقلى با استنباط از ظواهر دينى تدريس و تصنيف دارند، و زمانى در علوم عقلى با استمداد از علوم متعارفه و مبادى تبيين شده آن دراسه و كراسه‏اى به يادگار مى‏نهند، و گاهى نيز در مشاهده‏هاى قلبى با استعانت از كشف‏هاى اوّلى خطا ناپذير معصومان (ع) وراثتى و رسالتى را به شاهدان انتقال مى‏دهند، و اسوه سالكان خواهند شد.
يكى از چهره‏هاى درخشان جمع بين «غيب» و «شهود» استاد عاليمقام، حضرت امام خمينى (ره)، است كه راقم اين سطور از مهر ماه 1334 تا سال 1341
سرالصلاة ج : 1 ص : 21
ه. ش افتخار شاگردى معظم له را داشته، و از دوران به ياد ماندنى مراحل تحصيليم به شمار مى‏آيد.
اگر دهه پر بركت 1357 تا 1368 ه. ش را درخشش نشأه «شهادت» ايشان بدانيم، چنانكه هست، دهه مبارك 1347«» تا 1358 ه. ق حتما فروغ نشأه «غيب» آن حضرت (ره) خواهد بود، زيرا در اين دهه بسيارى از نفايس غيبى از انفاس قدسى ايشان به نفوس سالكان مسلك صفا رسيده است. زيرا در سال 1347 ه. ق شرح دعاى سحر را مرقوم داشتند كه در آن بين «مشهود» و «معقول» و «منقول» الفتى دلپذير ايجاد كرد، و به تعبير سزاتر، از هماهنگى آنها پرده برداشت:
سه نگردد بريشم ار او را پر نيان خوانى و حرير و پرندو در سنه 1349 ه. ق مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية را نگاشت، كه در آن از چهره نگار خلافت محمدى (ص) و ولايت علوى (ع) غبار روبى نمود، و كيفيت سريان اين دو نور را در عوالم غيب و شهود با زبان رمز بيان داشت و همتايى بلكه وحدت اين دو را با لسان استعاره اثبات نمود:
أنا من أهوى و من أهوى أنا نحن روحان حللنا بدناو در سال 1355 ه. ق تعليقه بر شرح فصوص قيصرى و مصباح الأنس محمد بن حمزه فنّارى را به پايان رساند. و در ديباچه تعليقه بر مصباح الانس تاريخ تتلمذ مصباح را چنين مرقوم داشتند: قد شرعنا قرائة هذا الكتاب الشريف لدى الشيخ العارف الكامل، أستادنا في المعارف الإلهية، حضرة الميرزا محمد على الشاه‏آبادى الأصفهاني، دام ظله، في شهر رمضان المبارك 1350 ه. ق. و در سنه 1358 ه. ق كتاب حاضر، يعنى سرّ الصلاة را تصنيف فرمود. و در آن (فصل پنجم از مقاله يكم و نيز فصل پنجم از مقدمه كتاب) از كتاب اربعين، و نيز در فصل دوازدهم از مقاله دوم، از كتاب مصباح الهداية خود ياد كرده‏اند. و چون اين كتاب سر الصلاة براى خواص تدوين شد و ديگران از آن بهره نمى‏بردند، لذا كتاب آداب الصلاة را جهت فيض همگان مرقوم داشته‏اند.