فصل ششم [در بيان انحراف قوّه غضبيّه‏]
پس از آن كه معلوم شد خداى - تبارك و تعالى - قوّه غضب را به انسان مرحمت فرموده، براى حفظ نظام و تحصيل سعادت دنيا و آخرت، اگر انسان اين نعمت الهيه را در موقع خود صرف نكند و در موقع خود، غضب براى حفظ اين اساس نكند، كفران نعمت حق تعالى را فرموده، و مشمول:وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إنَّ عَذَابي لَشَدِيدٌ 14: 7«»خواهد بود.
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 245
و از اين بدتر و بالاتر و قبيح‏تر، آن است كه اين قوّه الهيّه را بر خلاف مقصد الهى خرج كند، و به ضد نظام عايله و مدينه فاضله انسانيّه به كار برد كه آن علاوه بر كفران نعمت، هاتك حرمت نيز مى‏شود. و البته در اين موقع، قوّه غضبيّه - كه بايست از جنود الهيّه و بر ضد جنود جهل و شيطان باشد - از جنود بزرگ شيطانيّه و مخالف و مضادّ جنود عقل و حق تعالى گردد، و مملكت غضب كم كم در تحت سيطره شيطان و جهل [در آيد].«» و پس از آن كه بايد اين قوه «كلب معلّم»، عقل و حق باشد، «كلب معلّم» شيطان - يعنى كلب سر خود - شود، و دوست و دشمن را نشناسد و درهم درد، و نظام عالم و عايله بشرى را متزلزل و منهدم كند. چه بسا كه با قوّه غضبيّه يك نفر از اين نوع، تمام عايله بشر و سر تا سر عالم منقلب و بيچاره شود.
سبعيّت انسان، چون سبعيّت ديگر حيوانات نيست كه حدّ محدود و انتها و وقوف داشته باشد، زيرا كه حلقوم انسان، بلع همه عالم را اگر كند، قانع نشود و آتش طمعش فرو ننشيند، از اين جهت جهنّم غضبش ممكن است تمام عالم طبيعت را بسوزاند.
الآن كه نويسنده، اين اوراق را سياه مى‏كند، موقع جوشش جنگ عمومى بين متّفقين و آلمان است كه آتش آن در تمام سكنه عالم شلعه‏ور شده و اين شعله سوزنده و جهنّم فروزنده نيست، جز نائره غضب يك جانور آدم خوار و يك سبع تبه روزگار، كه به اسم پيشوائى آلمان عالم را و خصوصا ملت بيچاره خود را بد بخت و پريشان روزگار كرد، و اكنون رو به زوال و اضمحلال است.
ولى با زوال نظام عالم و شيوع سبعيّت و شيطنت و جهل در سكنه عالم، اين
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 246
آلات و ادوات و اختراعات محيّر العقولى كه خداوند نصيب اروپاى امروز كرده، اگر به طور عقل و در تحت پرچم دين الهى اداره مى‏شد، عالم يكپارچه نورانيّت و معدلت مى‏شد، و سرتاسر دنيا به روابط حسنه مى‏توانست سعادت ابد خود را تأمين كند، ولى مع التأسّف اين قواى اختراعيّه در تحت سيطره جهل و نادانى و شيطنت و خودخواهى، همه بر ضد سعادت نوع انسانى و خلاف نظام مدينه فاضله به كار برده مى‏شود و آنچه بايد دنيا را نورانى و روشن كند، آن را به ظلمت و بيچارگى فرو برده، و راه بدبختى و ذلّت و زحمت به انسان مى‏پيمايد، تا به كجا منتهى شود و كى اين جمعيت بينوا از دست چند نفر حيوان به صورت انسان - نه، بلكه اشخاصى كه عار حيوانيّت هم هستند - خلاص شوند، و اين بيچارگى خاتمه پيدا كند، و اين ظلمتكده خاكى، نورانى شود به نور الهى ولىّ مصلح كامل؟ اللّهم عجّل فرجه الشّريف و منّ علينا بظهوره.