فصل سوم [فرق ميان قساوت و غضب‏]
بدان كه قساوت، عبارت از غلظت و شدّت و صلابت قلب است. يقال:
«قسا قلبه قساوة و قسوة و قساء، غلظ و صلب، و حجر قاس، أي صلب».«»
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 238
و در مقابل آن لين و رقّت است، چنانچه در آيه شريفه [22] از سوره زمر فرمايد:
أَ فَمَنْ شَرَحَ اللّهُ صَدْرَهُ لِلإسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللّهِ أولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِيْنٍ 39: 22.«» در اين جا، مقابل شرح صدر كه ملزوم قبول حق است، قساوت قلب را كه ملزوم عدم قبول حق است، قرار داده. و پس از اين آيه، لينت و رقّت قلب را كه مقابل حقيقى قساوت است، مذكور داشته، چنانچه فرمايد (دنباله اين آيه):
اللّهُ نَزَّلَ أحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابا مُتَشابِها مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إلَى ذِكْرِ اللّهِ... 39: 23الخ.«» و بايد دانست كه ميان قساوت و غضب فرق بيّن است، زيرا كه قساوت اين بود كه ذكر شد. و اما غضب، پس آن يك حركت و حالت نفسانيّه‏ايست كه به واسطه آن جوشش و غليان در خون قلب حادث شود، براى انتقام. پس وقتى اين حركت سخت شود، آتش غضب را فروزان كند، و پر شود شريانها و دماغ از يك دود تاريك مضطربى كه به واسطه آن عقل منحرف شود، و از ادراك و رويّه باز ماند، و موعظه و نصيحت در اين حال، فايده به حال صاحب آن نكند، بلكه شعله آتش غضب را فروزانتر كند. و حكما گفته‏اند:
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 239
«مثل انسان در اين حال، مثل غارى است كه در او آتش فراوان افروخته شود، به طورى كه از شعله و دود پر گردد، و در آن هوا و دود و اشتعال محتقن و محتبس گردد، و نفيرها و صداهاى سخت از آن بيرون آيد، و شعله‏هاى آتش درهم پيچد، و نائره آن روزافزون گردد. در اين حال، علاج آن بسيار مشكل شود، و خاموش نمودن آن ممكن نگردد، زيرا كه هر چه در او افكنند از براى علاج شعله‏هاى فروزان و بر افروخته، آن را بخورد و بلع كند و جزو خود كند و بر ماده آن افزايش پيدا شود. از اين جهة انسان در حال نائره آتش غضب، كور شود از رشد و هدايت، و كر شود از موعظه و نصيحت، بلكه موعظه در اين حال سبب ازدياد غضب او شود و مايه شعله نائره آن گردد. و از براى اين شخص راه چاره [اى‏] در اين حال نيست».«» و بقراط حكيم گفته كه: «من از كشتى طوفانى كه در امواج متلاطم دريا دچار شود و در بين لجّه‏ها و كوههاى دريائى گرفتار شود، اميدوارترم از شخصى كه آتش غضبش افروخته است و كشتى وجودش گرفتار لجّه‏هاى سخت غضب است، زيرا كه كشتى را ملاحان ماهر، با حيله‏ها و طرق علمى نجات مى‏توانند بدهند، ولى اين شخص در اين حال اميد چاره و حيله از او منقطع است، زيرا كه هر حيله [اى‏] كه به خرج برى - از قبيل نصايح و مواعظ - و هر چه با او فروتنى كنى، بر شعله و مايه آن مى‏افزايد».«» و ما اين كلام شريف را راجع به غضب از كلام ابن مسكويه - حكيم عالى مقام - ترجمه كرديم و در اين جا آورديم، زيرا كه بهتر از كلام آن حكيم در اين باب چيزى نداشتم.
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 240
پس معلوم شد كه قساوت و غضب دو صفت و حال قلبند كه به هم ربطى ندارند، و اين كه در حديث شريف، رأفت و رحمت را در مقابل آنها قرار داده، مقابلت حقيقيّه مقصود نيست، بلكه لازم يا ملزوم مقابل، مقصود است، زيرا رأفت لازمه لينت است كه آن مقابل قسوت است، و رحمت لازم يا ملزوم حلم است كه آن مقابل غضب است.