فصل اوّل در بيان معنى توكل است‏
بدان كه از براى توكل به حسب لغت و در اخبار و آثار و كلمات بزرگان، معانى متقاربه [اى‏] شده است كه صرف وقت در بسيارى از آنها لزومى ندارد. از اين جهت اشاره به بعض از آنها مى‏كنيم.
ظاهر آن است - چنانچه مشتقات آن دلالت بر آن دارد - به معنى واگذارى امر است به معتمدى از باب آن كه خود را در صورت دادن آن امر عاجز مى‏بيند و از اين باب است، وكالت و توكيل.«» و شايد آنچه كه اهل لغت مثل جوهرى در صحاح و ديگران گفته‏اند كه:
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 200
«التوكّل اظهار العجز و الاعتماد على غيرك»«» تفسير به لازم باشد. و ممكن است اصلش به معنى عجز باشد، چنانچه گويند: «رجل وكل - بالتحريك - و وكله مثل همزه، أي عاجز يكل أمره إلى غيره»«» و ايكال امر به غير لازمه عجز باشد. و بعض اهل معرفت گويد: «التّوكّل كلة الأمر كلّه إلى مالكه و التّعويل على وكالته»«»، يعنى توكّل، واگذار نمودن جميع امور است، به مالك آن و اعتماد نمودن به وكالت او است. و بعضى گفته‏اند: «التّوكّل على اللّه: انقطاع العبد إليه في جميع ما يأمله من المخلوقين»، يعنى توكل به خدا منقطع شدن بنده است به خدا در هر چه كه اميدوار بود از خلايق. و بعضى از عرفا فرموده‏اند:
«التوكّل طرح البدن في العبودية و تعلّق القلب بالربوبية»«»، يعنى توكل صرف كردن بدن است در عبوديت خدا و پيوند نمودن قلب است به مقام ربوبيّت حق. و در روايات شريفه نيز راجع به توكل فرموده‏هايى است كه پس از اين، بعضى از آن مذكور خواهد شد.