فصل اوّل [مقصود از طمع و يأس‏]
سابق بر اين رجاء و قنوط را ذكر فرمودند، و ممكن است راوى درست ضبط نكرده باشد، و بعضى از اختلالها كه در حديث شريف است، از اين جهت باشد.
و ممكن است ما بين رجاء و طمع فرق گذاشت، به اين كه رجاء اميد به رحمت است با عمل، و طمع اميد است با نداشتن عمل يا عدم رؤيت عمل.
گر چه طمع بدون عمل بعيد است از جنود عقل به شمار رود، زيرا كه از آن در روايات شريفه ذم و تكذيب شده است‏پس اميد، بدون رؤيت عمل شايد
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 194
باشد، و اين از مقامات عارفين باللّه است كه خود و عمل خود را ترك گفته، و از سر منزل هستى خويش و بيت انيّت و انانيّت هجرت كردند، و قدم بر فرق ملك هستى نهادند، و از هر دو نشئه آزاد و چشم آنها به سوى دوست باز و از خود و اعمال خود كور است، و با اين وصف جلوه رحمت حق قلب آنان را زندگى بخشوده و دست طمعشان با شكستن پاى سير و سلوك به سوى حق و رحمت او دراز است و از ديگران منقطع و به او پيوندند.
و بنابر اين، يأس كه در مقابل اين طمع است، اعم از قنوط است، زيرا كه مقابل اخص، اعم است. و آن عبارت است از: نا اميدى از رحمت، اعم از آن كه اهل طاعت نباشد، يا باشد و رؤيت طاعت خود كند، و به عمل خود اميد داشته باشد كه اين نيز در مسلك اهل معرفت و مشرب احلاى عرفان، يأس از رحمت و تحديد سعه آن است.
و امّا بودن طمع به آن معنى كه معلوم شد، از جنود عقل و موافق مقتضيات فطرت، و مقابل آن از جنود جهل و ضد مقتضاى فطرت نيز واضح است، زيرا كه ترك رؤيت عمل و توجّه به سعه رحمت همان فطرت عشق به كمال و تنفر از نقص است، يا لازمه آن است كه در كتاب ذات عائله بشرى ثبت و به يد قدرت‏فِطْرَةَ اللّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا 30: 30مكتوب است، چنانچه توجه به انيّت خود و اقبال به انانيّت و شعب آن - كه رؤيت عمل نيز از آن است - از خطاهاى جاهلانه فطرت محجوبه است كه خودبين و خودخواه و خودپسند و خودرأى است. و از رجوع به باب رجاء و قنوط، مباحث ديگر كه راجع به اين باب است، روشن شود.