فصل ششم در فضيلت رضا و ذم سخط از طريق نقل‏
كافي بإسناده عن أبي عبد اللّه - عليه السّلام - قال:«رأس طاعة اللّه الصّبر و الرّضا عن اللّه فيما أحبّ العبد أو كره، و لا يرضى عبد عن اللّه فيما أحبّ أو كره، إلا كان خيرا له فيما أحبّ أو كره.»«»
وعن أبي عبد اللّه - عليه السّلام - قال:«إنّ أعلم النّاس باللّه أرضاهم بقضاء اللّه تعالى.»«»
وعنه قال:«قال اللّه تعالى: عبدي المؤمن لا أصرفه في شي‏ء إلا جعلته خيرا له، فليرض بقضائي و ليصبر على بلائي و ليشكر نعمائي أكتبه - يا محمّد
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 176
- من الصّدّيقين عندي.»«»
معلوم مى‏شود كه مقام صديقين كه از اعلا مراتب مقامات انسانيه است، به رضا و صبر و شكر حاصل شود، و معلوم است مقام رضا ارفع از آن دو مقام است.
وعنه - عليه السّلام - قال:«لم يكن رسول اللّه - صلّى اللّه عليه و آله - يقول لشي‏ء قد مضى: لو كان غيره.»«»
و قد حكي عن عمّار - رضي اللّه عنه - أنّه قال في صفّين:
«اللّهمّ إنّك تعلم أنّي لو أعلم أنّ رضاك في أن أقذف بنفسى هذا البحر لفعلت. اللّهمّ إنّك تعلم أنّي لو أعلم أنّ رضاك في أن أضع ظبّة سيفي في بطني ثمّ أنحني عليه حتّى يخرج من ظهري لفعلت. اللّهمّ إنّي أعلم ممّا علّمتني أنّي لا أعمل عملا اليوم هذا هو أرضى لك من جهاد هؤلاء الفاسقين».«»
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 177
و اين مقام، مقام تحصيل رضاى حق است، و ممكن است غير از مقام رضا باشد، و ممكن است مقام رضاى عبد يا فناى رضاى عبد در رضاى حق باشد.
و در حديث وارد است كه حضرت موسى - على نبيّنا و آله و عليه السلام - عرض كرد به خداى تعالى كه: به من ارائه بده محبوبترين مخلوق خود را و عابدترين بندگان خود را. خداوند امرش فرمود كه به سوى قريه‏اى رود كه در ساحل دريا است، كه در آن مكان كه اسم برده شد، او را مى‏يابد.
چون به آن مكان رسيد، بر خورد به يك مرد زمينگير داراى جذام و برصى كه تسبيح مى‏كرد خداى تعالى را. حضرت موسى به جبرئيل گفت: كجا است آن مردى كه از خداوند سؤال كردم به من ارائه دهد؟ جبرئيل گفت: يا كليم اللّه آن مرد همين است. فرمود: اى جبرئيل، من دوست داشتم كه او را ببينم در صورتى كه بسيار روزه و نماز به جا آورد. جبرئيل گفت: اين شخص محبوبتر است پيش خدا و عابدتر است از بسيار روزه‏گير و نماز كن. اكنون امر نمودم كه چشمان او كور شود، گوش كن چه مى‏گويد پس جبرائيل اشاره فرمود به چشمهاى او، پس فرو ريخت چشمان او به رخسارش.
چون چنين شد، گفت: خداوندا مرا بر خورد فرمودى از چشمان تا هر وقت خواستى، و مسلوب فرمودى از من آنها را هر وقت خواستى، و باقى گذاشتى براى من در خودت طول أمل، يا بارّ يا وصول موسى - عليه السلام - به او فرمود: اى بنده خدا، من مردى هستم كه دعايم اجابت مى‏شود. اگر دوست داشته باشى دعا كنم خداوند اعضاى تو را به تو رد فرمايد، و علتهاى تو را شفا مرحمت كند. گفت: هيچ يك از اينان را كه گفتى نمى‏خواهم. آنچه خداوند بخواهد براى من، پيش من محبوبتر است از آنچه
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 178
خودم براى خودم مى‏خواهم.
پس موسى - عليه السلام - فرمود كه: شنيدم مى‏گفتى به حق تعالى «يا بارّ يا وصول». اين «برّ» و «وصله» چيست؟ گفت: در اين شهر كسى نيست كه او را بشناسد يا عبادت كند غير از من. موسى تعجب فرمود و گفت: اين شخص عابدترين اهل دنيا است«». انتهى.
آرى، آنان كه از جذوه محبت الهى بهره دارند، و از نور معارف قلبشان متنور است، هميشه با حق دلخوش و با رضاى او مأنوسند. آنها مثل ما در ظلمت دنيا فرو نرفتند، و از لذات و شهوات دار فانى منفعل نشدند. آنها شطر قلوبشان به حق و اسماء و صفات او مفتوح است، و از ديگران دل خود را بسته و چشم خود را پوشيده‏اند.
عزيزا خداى تعالى قضاى خود را اجرا خواهد فرمود، چه ما سخطناك باشيم به آن يا خوش بين و خشنود، تقديرات الهيه بسته به خشنودى و سخط ما نيست. آنچه براى ما مى‏ماند از سخطناكى و غضب، نقص مقام و سلب درجات و سقوط از نظر اولياء و ملكوتييّن و سلب ايمان از قلوب است، چنانچه در روايات است از حضرت صادق كه: چگونه مؤمن، مؤمن مى‏باشد در صورتى كه سخطناك است از قسمتش، و تحقير مى‏كند منزلت خويش را با آن كه خداوند حاكم بر او است.«»
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 179
و در روايت است كه به حضرت صادق عرض شد: به چه چيز معلوم مى‏شود كه مؤمن، مؤمن است؟ فرمود: به تسليم از براى خدا و رضا به آنچه وارد شود بر او از سرور و سخط.«» وعن أبي جعفر - عليه السّلام - قال:«أحقّ خلق اللّه أن يسلّم لما قضى اللّه - عزّ و جلّ -. من عرف اللّه تعالى، و من رضي بالقضاء، أتى عليه القضاء و عظّم اللّه أجره، و من سخط القضاء، مضى عليه القضاء و أحبط اللّه أجره.»«»