فصل پنجم [در بيان ابتلا مؤمنين‏]
چنانچه رضا از جنود عقل و رحمان است و از لوازم فطرت مخموره است، سخط از جنود جهل و ابليس و از لوازم فطرت محجوبه جاهله است، و از نقصان معرفت به مقام ربوبيّت و جهل به عزّ شامخ حضرت حقّ - جلّ و علا - است. و اين از ثمره خبيثه حبّ نفس و حبّ دنيا است كه چشم و گوش انسان را جز از شهوات و آمال دنياوى كور كند، و به واسطه احتجاب از مقامات روحانيّه و
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 173
مدارج اهل معرفت و معارج اصحاب قلوب از ابتلاآت - كه مصلح نفوس و مربّي قلوب است - رو گردان شود، و از اقبال دنيا كه بدترين افتتان و ابتلا است، راضى و فرحناك شود.
ما اكنون بعضى از روايات شريفه را در اين باب ذكر كنيم، شايد از بركت كلمات اصحاب وحى و تنزيل، قلوب قاسيه را نرمى حاصل شود، و نفوس غافله را تيقّظى رخ دهد. و ما در كتاب «اربعين» گرچه شرح طولانى در باب ابتلا مؤمنين و نكته آن داديم، ولى اين جا نيز براى مزيد فايده و عدم حواله، مختصرى مذكور مى‏داريم.
كافي بإسناده عن أبي عبد اللّه قال:«إنّ أشدّ النّاس بلاء الأنبياء، ثمّ الّذين يلونهم، ثمّ الأمثل فالأمثل.»«»
وعن أبي عبد اللّه قال:«إنّ عظيم الأجر لمع عظيم البلاء و ما أحبّ اللّه قوما إلا ابتلاهم.»«»
وعن أبي عبد اللّه - عليه السّلام - قال:«إنّ للّه - عزّ و جلّ - عبادا في الأرض من خالص عباده ما ينزل من السّماء تحفة إلى الأرض إلا صرفها عنهم إلى غيرهم، و لا بليّة إلا صرفها إليهم.»«»
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 174
و احاديث در اين باب بسيار است كه خداوند - تبارك و تعالى - به واسطه محبت و عنايتى كه به اولياء و مؤمنين دارد آنها را مبتلا فرمايد در دنيا.«» و عمده سرّ آن، آن است كه اگر آنها را در ناز و نعمت قرار دهد به حسب نوع، ركون به دنيا پيدا كنند، و از لذّات و شهوات دنيا در ملكوت قلب آنها آثارى واقع شود كه محبت و علاقه آنها را به دنيا زياد كند، و قهرا از حق تعالى و دار كرامت او و از ملكوت نفس و اصلاح امراض آن غافل شوند، و از كسب فضايل نفسانيه باز مانند.
بالجمله، اگر كسى دقّت در حال نوع اغنيا كند، مى‏يابد كه غنى و ثروت و صحت و سلامت و امنيت و رفاهيّت، اگر در انسان جمع شد، كم دلى است كه بتواند خود را از فسادها و امراض نفسانيه حفظ كند، و از سركشى نفس خوددارى كند. و شايد براى همين نكته بود كه جابر بن عبد اللّه - قدّس سرّه - به حضرت مولا باقر العلوم - صلوات اللّه عليه - عرض كرد كه: «من فقر را از غنى و مرض را از صحت بيشتر دوست دارم». چون از خود اطمينان نداشت كه بتواند خود را آن طور كه مى‏خواهد با رفاهيت و سلامت حفظ كند، و از سركشى نفس مطمئن نبود. ولى حضرت باقر - سلام اللّه عليه - چون مقامش فوق عقول بشر است به مناسبت افق جابر و به واسطه تعليم او و دستگيرى او در سلوك إلى اللّه، مقام رضا را اظهار فرمود، و از محبت الهيه جذوه‏اى ابراز فرمود كه: «ما هر چه از دوست مى‏رسد آن را دوست داريم. بليات و امراض و مقابلات آن در سنّت عاشقان و مذهب محبّان يكسان است.
آرى، اولياء حق، بليّات را تحفه‏هاى آسمانى مى‏دانند، و شدت و مضيقه را
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 175
عنايات ربانى مى‏بينند. آنها به حق خوشند، جز حق نخواهند، و به ذات مقدّس متوجهند، و غير از او نبينند. اگر دار كرامت حق را بخواهند، از آن جهت خواهند كه از حق است نه از جهت حظوظ نفسانيه خواهند. آنها راضى به قضاء اللّه هستند از آن جهت كه مربوط به حق است. محبّت الهيه منشأ محبت به اسماء و صفات و آثار و افعال او شده.