فصل اول [مقصود از رضا و سخط]
بدان كه رضا عبارت است از: خوشنودى بنده از حق - تعالى شأنه - و اراده او و مقدّرات او. و مرتبه اعلاى آن، از اعلا مراتب كمال انسانى و بزرگتر مقامات اهل جذبه و محبت است، چنانچه اشاره به آن بيايد - إن شاء اللّه -. و آن فوق مقام تسليم و دون مقام فناست.
و عارف سالك انصارى«» - قدّس سرّه - در تعريف آن، قريب به اين
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 162
مضمون فرموده كه: رضا اسم است از براى وقوف صادق بنده با مرادات الهيه، بطورى كه اراده خود را به كار نيندازد، و التماس و خواهش نكند تقدّم يا تأخّرى را در هيچ امرى از امور، و نه طلب كند زيادى را يا استبدال حالى را. و به عبارت ديگر، عبد را از خود اراده‏اى نباشد و اراده او و خواهشهاى او فانى در اراده حق باشد. و از اين جهت، اين از اوائل مراتب خواص و اشقّ مراتب است بر عامه«»، انتهى كلامه مترجما مع تغيير مّا.
و اين تعريف به نظر نويسنده درست نيايد، زيرا كه اگر مقصود از وقوف اراده عبد با مرادات حق، فناى اراده باشد، اين از اوائل مقامات فنا است، و مربوط به مقام رضا نيست. و اگر مقصود عدم اراده عبد باشد در مقابل اراده حق، اين مقام تسليم است و دون مقام رضا است.
بالجمله، مقام رضا عبارت است از: خشنودى و فرحناكى عبد از حق و مرادات او و قضا و قدر او. و لازمه اين خشنودى، خشنودى از خلق نيز هست و حصول فرح عام مى‏باشد، چنانچه ممكن است مراد شيخ الرئيس«» در
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 163
اشارات [1]، آن جا كه «مقامات عارفين» را گويد اين مقام باشد، چنانچه محقق شهير خواجه نصير الدين طوسى - قدّس سرّه - تطبيق فرموده عبارت شيخ را به لازمه مقام رضا، آن جا كه گويد: «العارف هشّ بشّ بسّام يبجّل الصغير من تواضعه كما يبجّل الكبير، و ينبسط من الخامل مثل ما ينبسط من النبيه. و كيف لا يهشّ و هو فرحان بالحقّ و بكلّ شي‏ء؟ فإنّه يرى فيه الحقّ. و كيف لا يستوي و الجميع عنده سواسية؟ أهل الرحمة قد شغلوا بالباطل»«» انتهى و محقق طوسى فرمايد: «و هذان الوصفان أعني: الهشاشة العامّة، و تسوية الخلق في النظر، أثران لخلق واحد يسمّى بالرضا»«» انتهى.
گرچه از براى كلام شيخ معنى ديگرى است، و آن اشاره به مقام فوق مقام رضا است كه مقام توحيد ذاتى يا فعلى است، و اشتغال به ردّ و ايراد، در اين مقامات مناسب اين رساله نيست، و خود اشتغال به بحث‏
«باز دارد پياده را ز سبيل.» [2]
__________________________________________________
[1] الإشارات و التنبيهات: از بهترين آثار فلسفى شيخ الرئيس أبو علي سينا مى‏باشد كه در دو بخش منطق و حكمت تنظيم شده، و منطق آن را ده منهج و حكمت آن را ده نمط است كه دو نمط پايانى آن در عرفان مى‏باشد.
اين اثر فلسفى از حيث سلاست عبارات و استحكام أدّله، مورد عنايت حكماى بعد از وى بوده، و بسيارى بر آن شرح نگاشته و حاشيه زده‏اند، كه از آن ميان شرح محقّق طوسى خواجه نصير الدّين، از همه مشهورتر و مشحون به تحقيقات است، وى در آن به اعتراضات فخر الدّين رازى بر متن اشارات پاسخ داده، و نام شرح خود را «حلّ مشكلات الإشارات» نهاده است.
[4] تمام اين مصرع كه از سعدى است، چنين است:
خواب نوشين بامداد رحيل باز دارد پياده را ز سبيل(گلستان، سعدي شيرازي، ص 5، ديباچه گلستان).