شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 39
مقاله چهارم در بيان شمه‏اى از حقيقت اقبال و ادبار عقل و جهل كلّى و جزئى‏
اما حقيقت ادبار عقل كلّى كه در حديث ديگر به اقبال تعبير شده«» عبارت است از: ظهور نور آن از ماوراى حجابهاى غيبى در مرائى تعيّنات خلقيّه به ترتيب نزولى مرتبه بعد مرتبه تا نزول به حضرت شهادت مطلقه، كه طبيعة الكل مرآت آن است، و در كلمات شريفه معلم اوّل «ارسطاطاليس»«» است كه:
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 40
«العقل نفس ساكن، و النفس عقل متحرّك»«» و اين اقبال اشاره به كمال اتصال بين عوالم و شدّت اتحاد آنهاست كه به ظاهريّت و مظهريّت و جلوه و تجلى و بطون و ظهور، از آن تعبير مى‏كنند و اين قول حق تعالى به اقبال و ادبار عبارت از قول تكوينى است، همچون قول قرآنى:إذا أرادَ شَيْئا أن يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ 36: 82«»كه عبارت از: افاضه اشراقى و تجلّى غيبى الهى است و شايد اختلاف تعبير در روايات شريفه كه در بعضى، اقبال بدل ادبار، و ادبار بدل اقبال است«»، اشاره به آن باشد كه اقبال حقيقت عقليّه عين ادبار، و ادبار آن عين اقبال است، يا به واسطه آن كه حركت دوريّه است در قوس صعود و نزول، و در حركات دوريّه مبدأ و منتهى يكى است، گرچه اين حركت دوريّه معنويّه است و يا براى احاطه قوميّه حق است، چنانچه در حديث وارد است كه: بطن ماهى، معراج يونس بود«»، چنانچه عروج به
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 41
سماوات، معراج ختمى. پس اقبال به غيب مطلق، عين ادبار، و ادبار عين اقبال خواهد بود.
و اقبال عقل كلّى عبارت از: رجوع طبع الكلّ به مثال الكلّ و مثال الكلّ به نفس الكلّ و نفس الكلّ به عقل الكلّ و عقل الكلّ به فناء كلّى است‏كَما بَدَأكُمْ تَعُودُونَ 7: 29«»و اين منتهى به قيامت كبرى شود.