در بيان صفات جهل‏
و در اين حديث شريف اوصاف چند، به اشاره و صراحت براى جهل بيان فرموده:
[صفت‏] اول آن كه اين حقيقت جهليّه، پس از حقيقت عقل، مخلوق شده است، با تراخى كه از كلمه«ثمّ»
استفاده شود. و اين شايد اشاره به آن باشد كه اين
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 33
حقيقت پس از عقل كلّى و نفس كلّى، مخلوق است. و اين شاهد آن است كه پيش از اين به آن اشاره نمودم«» كه حضرت صادق - سلام اللّه عليه - بيان عقل كل و نفس كل را اوّلا فرمودند و پس از آن، اشاره به عقول جزئيه و جهل جزئى فرمودند كه مورد نظر سائل بوده، زيرا كه اگر مقصود از عقل و جهل، عقل و جهل جزئى باشد خلقت عقل پس از خلقت جهل است، زيرا كه قوس صعود به حسب قاعده شريفه «امكان اخس» از اخسّ به اشرف منتهى شود، عكس قاعده شريفه «امكان اشرف» كه از اشرف به اخسّ منتهى شود، و آن در سلسله نزول است. پس حضرت اشاره به سلسله نزول فرموده و در آن، عقل مقدم است بر جهل.
صفت دوم آن، آن است كه اين حقيقت از بحر مخلوق است، و اين شايد اشاره به حقيقت نفس كلّ باشد و اتصاف نفس كلّ به بحريّت براى آن است كه آن وجود جمعى محدود است و در آن، كثرت - بلكه كثرات - راه دارد، چنانچه بحر، مجمع كثرات و مركز مجتمعات است و اين اشاره به مبدأ فاعلى جهل است، نه مبدأ قابلى، چنانچه اعاظم از شرّاح حديث فرمودند.«» و صفت سوم و چهارم آن، از كلمه «اجاج» استفاده شود، زيرا كه اجاج شور و تلخ است و شايد اين اشاره به دو قوّه متقابله شهوت و غضب باشد كه در نفس كلّ، حقيقت آنها به طورى است و در وهم كلّ به طورى، و اين شهوت و غضب در نفوس جزئيه، رقيقه آنهاست.
و اين كه اين دو صفت را از اوصاف جهل محسوب داشتيم، با آن كه در
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 34
حديث شريف از اوصاف بحر - كه گفتيم اشاره به نفس كلّ است - قرار داده، براى آن است كه صفات نقص در رقايق، اتمّ و اظهر است تا در حقايق، عكس صفات كماليه. از اين جهت، شهوت در نفوس كليّه، همان عشق به كمال و غضب تنفّر از نقص است و حقايق حقايق و سرّ سرّ آنها در حضرت أسماء، به رحمت و انتقام يا صفات جمال و جلال تعبير شود، و در اين مقام اسرارى است كه از بيان آن خوددارى خواهيم كرد.