فصل چهارم‏
در بيان آنكه «صبر» از جنود عقل و از لوازم فطرت مخموره است، و «جزع» و بى‏تابى از جنود جهل و لوازم فطرت محجوبه است بدان كه چون فطرت اصليه انسانى بر حبّ كمال و جمال است، و خداخواه و خدابين است، پس آنچه از واردات بر او وارد شود از جانب خدا - گرچه به حسب طبيعت ناگوار باشد -، اظهار جزع نكند، و جزع از واردات حق را عيب شمارد. و چون محتجب به حجب نفسانيّه طبيعيّه شد و زنگار خودبينى و خودخواهى مرآت قلب او را فرا گرفت، بر واردات بى‏تابى و جزع كند، و از فقدان مطلوبات طبيعيّه ناشكيبائى نمايد.
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 421
رجل روحانى كه به فطرت اصليه خدا داده باقى باشد، صبر و ثبات در هر چيز كند، و عنان گسيختگى ننمايد، و قوّت روح او بر مطلوبات طبيعت چيره شود، و دست و پاى خود را در پيش‏آمدها گم نكند، و چون از حبّ دنيا و نفس وارسته است، فقدان آنها او را نلرزاند، چه كه تمام لغزشها از حبّ دنيا و نفس ريشه مى‏گيرد.
و مبدأ اصلى احتجابات احتجاب به حجب دنيا و نفس است. و حجب ظلمانيّه - كه در حديث شريف وارد است«» - همان حجب دنيا و نفس است.
پس فطرت، كه حبّ به كمال مطلق دارد، چون محتجب به حجاب طبيعت و نفس شد، كمال را در مطلوبات طبيعيّه و نفسانيّه پندارد، و براى فقدان آن جزع و بى‏ثباتى كند. و چون از اين احتجاب بيرون آيد، فقط فقدان وصال محبوب براى او ناگوار است، و جزع او بر فراق محبوب حقيقى باشد، و صبر عن اللّه براى او اصعب امور است. و اللّه الهادى.