فصل اوّل [مقصود از صبر و جزع‏]
از براى صبر، تعاريفى است كه ما به ذكر بعضى از آنها اكتفا كنيم. محقّق عارف خواجه انصارى گويد: «الصبر حبس النّفس على جزع كامن عن الشكوى»«»، يعنى صبر عبارت است از خوددارى از شكايات با آنكه در باطن جزع است. پس اظهار نكردن جزع باطنى و شكايت ننمودن از ناگوارها - بنا به اين تعريف - عبارت از صبر است. و قريب به اين معنى، حكيم بزرگوار خواجه طوسى - قدّس سرّه - تعريف فرموده.«»
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 410
پس صبر متقوّم به دو امر است: يكى آن كه از آن ناملايم كه بر او وارد مى‏شود كراهت داشته باشد در باطن. و ديگر آن كه خوددارى كند از اظهار شكايت و جزع.
و شيخ عارف عبد الرزّاق كاشانى گفته: «مقصود از شكايت، شكايت به غير حق است. و امّا شكايت به خدا منافات با مقام صبر ندارد، چنانچه ايّوب شكايت به خدا كرد آنجا كه گفت:أنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَ عَذَابٍ 38: 41«».با اين وصف، خداوند درباره او فرمايد:إنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرا نِعْمَ الْعَبْدُ إنَّهُ أوَّابٌ 38: 44«»».
انتهى.«» و ببايد دانست كه صبر - به حسب اين مرتبه كه مذكور شد - از مقامات متوسّطين است، زيرا مادامى كه نفس از واردات از جانب حق تعالى كراهت دارد، و در كمون و بطونش از آنها جزع داشته باشد، مقام معارف و كمالاتش ناقص است.
و مقام ارفع از اين مقام مرتبه رضاى به قضاء است كه در واردات بر نفس و بليّات و ناگوارها خشنودى كند و خوشوقت باشد، و از جان و دل آنچه از جانب محبوب برسد خريدار باشد.
در حديث است كه حضرت باقر العلوم در سنّ كودكى از جابر بن عبد اللّه انصارى پرسيد كه: «در چه حالى؟ جابر گفت: در حالى هستم كه مرض را بهتر از صحّت مى‏خواهم، و فقر را بهتر از غنى مى‏خواهم. فرمود: امّا ما اهل بيت اگر خدا صحّت را بدهد، آن را بهتر مى‏خواهيم، و اگر مرض را بدهد، آن را بهتر
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 411
مى‏خواهيم، و اگر فقر را بدهد، آن را بهتر، و اگر غنى دهد آن را بهتر مى‏خواهيم».«» شايد جابر از جهت آن كه به خود اطمينان نداشته كه در حال صحّت و سلامت و غنى و خوشى بتواند قلب خود را نگهدارد بطورى كه اقبال قلبى به دنيا پيدا نكند و ركون به اين قريه ظالمه ننمايد، از اين جهت چنين گفته، ولى مقام ولايت مقامى است كه واردات در تحت سيطره آن واقع مى‏شود.
اگر تمام ملك جهان را به ولىّ كامل بدهند يا همه چيز را از او بگيرند، در قلبش اثرى حاصل نشود، و هيچ يك از واردات در او تغييرى ندهد.
بالجمله: صبر به اين مرتبه كه ذكر شد، از مقامات متوسّطين است. و اين كه كمّل از اولياء را گاهى به آن موصوف نموده‏اند، يا صبر به مقامات عاليه را منظور داشتند - چنانچه پس از اين اشاره به آن شود«» -، و يا مقصود آن است كه صبر در آلام جسمانيه داشتند كه به مقتضيات طبايع بشريه موجب تأثّر و تألّم است.