فصل دوّم [در بيان فوائد تسليم‏]
«تسليم» يكى از صفات نيكوى مؤمنين است كه به واسطه آن طىّ مقامات معنويه و معارف الهيه شود. و كسى كه تسليم پيش حق و اولياء خدا شود، و در مقابل آنها چون و چرا نكند، و با قدم آنها سير ملكوتى كند، زود به مقصد مى‏رسد. از اين جهت، بعضى از عرفاء گويند كه مؤمنين از حكماء نزديكتر به مقصد و مقصود هستند، زيرا كه آنها قدم را جاى پاى پيامبران مى‏گذارند و حكماء مى‏خواهند با فكر و عقل خود سير كنند. و البته آن كه تسليم راهنمائى الهى شد از راه مستقيم - كه اقرب طرق است - به مقصود مى‏رسد، و هيچ خطرى
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 403
از براى او نيست. لكن آن كه با قدم خود سير كند چه بسا در هلاكت افتد و راه را گم كند.
انسان بايد كوشش كند تا طبيب حاذق پيدا كند. چون طبيبى كامل يافت، در نسخه‏هاى او اگر چون و چرا كند و تسليم او نشود و با عقل خود بخواهد خود را علاج كند، چه بسا كه به هلاكت رسد.
در سير ملكوتى، بايد انسان كوشش كند تا هادى طريق پيدا كند. و چون هادى پيدا كرد، بايد تسليم او شود، و در سير و سلوك دنبال او رود، و قدم را جاى قدم او گذارد.
و ما چون نبىّ أكرم - صلّى اللّه عليه و آله و سلّم - را هادى طريق يافتيم و او را واصل به تمام معارف مى‏دانيم، بايد در سير ملكوتى تبعيت او كنيم بى چون و چرا.
و اگر بخواهيم فلسفه احكام را با عقل ناقص خود دريابيم، از جاده مستقيم منحرف مى‏شويم و به هلاكت دائم مى‏رسيم، مانند مريضى كه بخواهد از سرّ نسخه طبيب آگاه شود، و پس از آن دارو را بخورد، ناچار چنين مريضى روى سلامت نمى‏بيند. تا آمده است از سرّ نسخه آگاهى پيدا كند، وقت علاج گذشته، خود را به هلاكت كشانده.
ما مريضان و گمراهان، بايد نسخه‏هاى سير ملكوتى و امراض قلبيه خود را از راهنمايان طريق هدايت و اطبّاء نفوس و پزشكان ارواح دريافت كنيم، و بى [به‏] كار بستن افكار ناقصه و آراء ضعيفه خود، به آنها عمل كنيم تا به مقصد - كه رسيدن به سراير توحيد است - برسيم، بلكه همين تسليم در بارگاه قدس الهى يكى از مصلحات امراض روحيّه است، و خود نفس [را] صفائى بسزا دهد، و نورانيّت باطن را روز افزون كند.
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 404
در قرآن شريف در سوره نساء، آيه 65 فرمايد:
فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتّى يُحَكِّمُوكَ فِيْما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أنْفُسِهِمْ حَرَجَا مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيْما 4: 65.«» طعم ايمان آن گاه در ذائقه روح انسانى حاصل شود كه در احكام مقرّره الهيّه انسان تسليم باشد، بطورى كه در سينه‏اش نيز تنگى از آن حاصل نشود، و با روى گشاده و چهره باز از آن استقبال كند.
و در حديث شريف كافى، از أمير المؤمنين - عليه السلام - نقل كند كه: «از براى ايمان چهار ركن است: توكل بر خدا، و تفويض امر به سوى خدا، و رضا به قضاء خدا، و تسليم براى امر خدا - سبحانه و تعالى -»«». و كسى كه داراى اين اركان چهارگانه نباشد، ايمان ندارد، و از حقيقت ايمان به خدا بهره‏بردارى نكرده.