فصل هفتم در ذكر فضايل حلم از طريق منقول‏
اما فضايل حلم به حسب عقل، معلوم و ثابت است، و آثار شريفه مترتّبه بر آن بر كسى كه صاحب عقل سليم است پوشيده نيست. و كفايت كند در فضل آن، آن كه خداى تعالى در قرآن شريف، خود را به حلم معرفى فرموده، در سوره بنى اسرائيل آيه 44 فرمايد:إنَّهُ كَانَ حَلِيْمَا غَفُورَا 17: 44«»،و در سوره احزاب، آيه 51 فرمايد:وَ كَانَ اللّهُ عَلِيْمَا حَلِيْما 33: 51«»و اين، دليل بر آن است كه حلم از اوصاف كماليه‏اى است كه از كمالات مطلقه است، و موجود بما أنّه موجود به آن متصف شود، زيرا كه در فلسفه مقرّر است كه اوصاف حق آن است كه از كمالات مطلقه باشد و از صفات موجود بما أنّه موجود باشد، و در اتصاف وجود به آن، تخصّص استعداد رياضى و طبيعى در كار نباشد.«» و تمام اوصاف كماليه از جنود رحمان است، زيرا كه جنود حق و رحمان ظلّ او است، و ظلّ شى‏ء مباينت عزلى با او ندارد، و تباين وصفى - كه تفاوت به كمال و نقص است - دارد، كه در قرآن شريف از اين معنى دقيق عرفانى و حقيقت ثابت برهانى، به آيه و نشانه تعبير شده است.
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 383
و نيز خداى تعالى حضرت إبراهيم «خليل الرحمن» را - كه از اعاظم كمّل دار وجود است - توصيف به حلم فرموده است، در سوره هود، آيه 75 فرمايد:إنَّ إبْرَاهِيْمَ لَحَلِيْمٌ أوَّاهٌ مُنِيْبٌ 11: 75«»و حضرت اسماعيل ذبيح اللّه را نيز به حلم توصيف فرموده، در سوره صافّات، آيه 101 فرمايد:فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلامٍ حَلِيْمٍ 37: 101،در مقام بشارت به حضرت إبراهيم مى‏فرمايد: «بشارت داديم او را به پسر بردبار». و از ميانه تمام اوصاف كمال، اين صفت را انتخاب فرموده، و اين از غايت عنايت إبراهيم خليل به اين صفت كمال بوده است، و يا عنايت حق تعالى، يا هر دو. و در هر صورت، برجستگى اين ملكه شريفه را ثابت مى‏كند.
و در روايات شريفه از اين خلق شريف مدح شايان شده. در كافى شريف، سند به حضرت باقر العلوم - سلام اللّه عليه - مى‏رساند كه گفت: «همانا خدا دوست مى‏دارد با حياء حليم را».«» و در روايت ديگر مى‏فرمايد: «رسول خدا گفت: همانا خدا دوست مى‏دارد با حياء حليم عفيف بسيار با عفّت را»«»، و پيش اهل محبت و معرفت، اين مدح، بالاترين مدحها است، زيرا كه نزد آنان محبّت الهى با هيچ چيز مقايسه نشود و هيچ چيز موازنه با آن نكند. و از شيخ بهائى - رحمه اللّه - منقول است كه گفته:
«خداوند كسى را كه دوست دارد، از لقاء خود محروم نكند و او را به وصال خود برساند و اين خاصيت بس است براى خلق شريف، براى كسانى [كه‏] اهل
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 384
معرفت و دل بيدارند».
و در وسائل، از شيخ صدوق - رحمه اللّه - به سند خود منقول است، از حضرت صادق از پدرانش كه پيغمبر در جمله وصيتى كه به امير المؤمنين مى‏كرد، فرمود: «يا على آيا خبر بدهم به شماها به شبيه‏ترين شما به من در خلق؟ گفت:
بلى يا رسول اللّه فرمود: نيكوترين شما در خلق، و بزرگترين شما در حلم، و نيكوكارترين شما به خويشاوندانش، و با انصاف‏ترين شما درباره خودش».«» و از خصال شيخ صدوق به سندش از حضرت صادق - از پدرش، از جدّش، از علىّ بن أبي طالب روايت است كه رسول خدا فرمود: «هيچ چيزى با چيزى جمع نشده فاضلتر از حلم كه با علم جمع شود».«» و در اين باب، روايات بسيار در كتب معتبره است كه بايد به خود آنها رجوع شود.«» بايد دانست كه چون از فصل سوّم مقصد بيستم، فطرى بودن «حلم» و از جنود عقل و رحمان بودن آن، و بر خلاف فطرت مخموره بودن «سفه» و از جنود ابليس و جهل بودن آن معلوم شود، ما در اين جا فصلى جداگانه براى آن منعقد نكرديم.