شرححديثجنودعقلوجهل ص : 359
فصل دوّم [در بيان مقصود از تؤده و تسرّع]
ظاهر اين است كه مراد از «تؤده» در حديث شريف - به مناسبت مقابله با «تسرّع» - تأنّى باشد، و آن عبارت از اعتدال قوّه غضبيّه است كه حد افراط آن تسرّع است، چنانچه بعضى محقّقين بزرگ گفتهاند، و سكونت نفس را از فروع شجاعت شمردهاند.«» و شايد مراد از آن، تثبّت بود كه آن نيز از اعتدال قوه غضب است، و از فروع شجاعت است، و آن عبارت از آن است كه نفس در تحمّل شدايد و پيشآمدهاى گوناگون عالم، خوددار باشد و بزودى از ميدان در نرود، و سبك بارى و سهل انگارى نكند، و خفّت و تندى به خرج ندهد، و اين أعم است از پيشآمدهاى اخلاقى و روحى يا پيشآمدهاى طبيعى و جسمانى.
نفسى كه داراى ثبات باشد، از ناملايمات روحى از حوصله بيرون نرود، و در مقابل ناگوارها پا بر جا بايستد، و از طمأنينه و ثبات او كاسته نگردد. و شايد آيه شريفهفَاسْتَقِمْ كَمَا امِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَكَ 11: 112«»اشارت به اين مقام نفس باشد.
و البته تحصيل چنين روحى در جامعه، از مهمترين امور است، و در عين حال از مشكلترين كارها است. و از اين جهت در روايت است كه رسول اكرم - صلّى اللّه عليه و آله و سلّم - فرمود: «سوره هود مرا پير كرد براى اين آيه»«». و
شرححديثجنودعقلوجهل ص : 360
اين آيه با آن كه در سوره شورى«» نيز هست، اختصاص به سوره هود شايد براى ذيل آن باشد كه مىفرمايد:وَ مَنْ تَابَ مَعَكَ 11: 112،در سوره شورى اين ذيل را ندارد. و از اين جهت كه تحصيل استقامت در امت، امرى است مشكل و سخت، آيه اين سوره را ذكر فرمود.
بالجمله، ثبات و پا بر جا بودن در امور، اسباب پافشارى در معركههاى جنگى شود كه انسان به واسطه ناملايمات و شدايد، از جنگ رو گردان نگردد، و در ذبّ از نواميس الهيه لغزش براى او رخ ندهد، چنانچه در ناملايمات روحيّه نيز لغزش نكند و طمأنينه و ثبات نفس را از دست ندهد.
و به عكس، «تسرّع» يكى از ملكات ناهنجار است كه انسان به واسطه آن در هيچ چيز قرار نگيرد، و بزودى سبك مغزى و تهى بارى كند و انگاره كارها را از دست بدهد، نه در پيشآمدهاى روحى خوددار باشد، و نه در شدايد جسمى پايدارى كند. و از اين خلق ناهنجار، مفاسد بسيار فردى و اجتماعى در مدينه فاضله رخ دهد. و انسان اگر داراى چنين روحى باشد، چه بسا كه به واسطه پيشآمدهاى كوچكى خود را ببازد و از وظايف الهيّه و روحانيّه چشم پوشى كند، و چه بسا كه نفس و شيطان بر او غلبه كنند و او را از راه حق منصرف كنند، و ايمان او دستخوش آنان گردد، و شعار دينى و مذهبى و شرفى خود را يكسره از دست بدهد.
طمأنينه نفس و ثبات قدم است كه انسان را در مقابل حزب شيطان نگهدارى كند، و بر لشكرهاى جهل و شيطنت غلبه دهد.
طمأنينه نفس و ثبات است كه انسان را بر قوّه غضب و شهوت چيره كند، و
شرححديثجنودعقلوجهل ص : 361
در پيشگاه آنها تسليم نشود، بلكه تمام قواى باطنى و ظاهرى را در تحت اطاعت روح در آورد.
ثبات و پايدارى است كه انسان را در پيشآمدهاى ناگوار عالم و فشارهاى روحى و جسمى، چون سدّى آهنين پا بر جا نگاه دارد، و نگذارد لغزش و سستى در انسان رخ دهد. حفظ قوّه ايمان و دين با طمأنينه نفس و سكونت روح، بسهلى و آسانى ميسّر است، و تا دم آخرين، انسان را در مقابل بادهاى تند عالم محفوظ كند.
طمأنينه نفس و ثبات قدم، نگذارد اخلاق و اطوار اجانب و منافقين در انسان رخنه كند، و انسان را نگذارد دستخوش حوادث شود. انسان با ثبات و طمأنينه نفس، خود يك ملّت واحده است كه اگر سيلهاى اخلاق زشت و بىدينى تمام مردم را ببرد، او چون كوه آهنين در مقابل همه چيز ايستادگى كند و از تنهائى وحشت نكند.
انسان با ثبات و طمأنينه مىتواند تمام وظايف فردى و اجتماعى را انجام دهد و در هيچ مرحله از زندگانى مادّى و روحانى براى او لغزشى و خطائى دست ندهد.
بزرگان دين با اين قوه بزرگ روحانى در مقابل ميليونها جمعيت جاهل زشتخو قيام مىكردند، و به خود خيال لغزشى راه نمىدادند. اين روح بزرگ در انبياء عظام است كه يك تنه در مقابل پندارهاى جاهلانه يك جهان، قيام و نهضت مىكنند، و از تنهائى خود و زيادى جمعيّتهاى مخالف هيچ خوف و وحشتى به خود راه ندهند، و بر همه پندارهاى بيخردانه چيره شوند، و تمام عادات و اطوار جهانيان را پايمال كنند و آنها را به رنگ خود در آورند. اين روح
شرححديثجنودعقلوجهل ص : 362
ثبات با طمأنينه است كه جمعيّتهاى كم را در مقابل گروههاى انبوه حفظ مىكند، و بر ممالك بزرگ عالم با عدّه و عدّه معدود مسلّط و چيره مىكند.
خداى تعالى در قرآن شريف به اين قوّه طمأنينه و ثبات، اهميّت شايان داده و فرموده: «بيست نفر اينان بر دويست نفر ديگران غالب و چيره مىشوند»«» و همين طور هم شد.«»
|