فصل اوّل [در بيان آنكه تؤده و تسرّع از صفات ظاهره و باطنه است]
«تؤده» چون همزه به معنى تثبّت در امر است، و به معنى رزانت و تأنّى است،«» و به معنى طمأنينه در حركت است. و «تسرّع» در مقابل همه اينها است.«» و رزانت و تأنّى از صفات نفسانيّه است كه آثار آن در ظاهر نيز طمأنينه و ثقل در حركت است.
اگر رزانت و وقار در قلب حاصل شد، رزانت در رأى و عقايد نيز حاصل شود و از آن، رزانت در كردار و گفتار نيز حاصل آيد، چنانچه شتابزدگى و تسرّع
شرححديثجنودعقلوجهل ص : 358
نيز از قلب سرايت به ظاهر كند.
و چنين نيست كه جنود عقل و جهل اختصاص به صفات باطنه داشته باشد - چنانچه از تأمّل در حديث شريف معلوم شود -، بلكه به طور ظاهر و باطن و اوّليت و آخريّت، جميع خيرات از جنود عقل است، چه خيرات باطنه يا ظاهره، و جميع شرور از جنود جهل است، چه شرور ظاهره يا باطنه. و نسبت ظاهر به باطن - چنانچه در حكمت متعاليه مقرر شده - نسبت مباين به مباين نيست، بلكه نسبت كمال و نقص و وحدت در كثرت و كثرت در وحدت است«»، بلكه خود تعبير به ظاهريّت و باطنيّت شايد از همه تعبيرات بهتر باشد.
اخلاق نفسانيّه، ظهور حقايق و سراير باطنيّه روحيّه است، چنانچه اعمال ظاهريّه، ظهور ملكات و اخلاق نفسانيّه است. و از شدّت اتصال و وحدت مقامات نفسانيّه، تمام احكام باطن به ظاهر و ظاهر به باطن سرايت كند. از اين جهت در شريعت مطهّره به حفظ ظاهر و صورت، خيلى اهميّت داده شده است، حتى در كيفيّت نشستن و برخاستن و راه رفتن و گفتگو كردن دستوراتى داده شده، زيرا از تمام اعمال ظاهريّه، در نفس و روح وديعههائى گذاشته مىشود كه روح به واسطه آنها تغييرات كلّى حاصل مىكند. اگر انسان در راه رفتن شتابزدگى كند، در روح او نيز توليد شتابزدگى شود، چنانچه روح شتابزده نيز ظاهر را شتابزده كند. و همين طور انسان اگر در اعمال ظاهريّه، وقار و سكينه و طمأنينه را اعمال كند - گر چه با تكلّف و به خودبندى - كم كم در باطن روح، اين ملكه شريفه طمأنينه و تثبّت حاصل شود. و اين ملكه شريفه، مبدأ بسيارى از خيرات و كمالاتست.
|