فصل ششم در شمّه [اى از] احاديث درباره تكبّر
در كافى شريف، از حضرت صادق - عليه السلام - منقول است كه:
«متكبّران، به صورت مورچگان ضعيفى شوند، و مردم آنان را پايمال كنند، تا خداوند از حساب فارغ شود».«» صورت غيبيّه تكبّر، صورت مورچه ضعيف است، و شايد اين صورت برزخيّه قيامتيّه، براى كوچك و صغير بودن نفس شخص متكبّر باشد، چنان كه معلوم شد كه تكبّر از كوچكى حوصله و ضعف نفس و ضيق صدر است. و چون معنى و لبّ متكبّر، كوچك است، و صور غيبيّه ملكوتيّه، تابع ملكات نفسانيّه است، و بدن ظلّ روح است در عالم ملكوت، و تعصّى از تبعيت آن ندارد، پس كوچكى
شرححديثجنودعقلوجهل ص : 351
و حقارت روح به بدن سرايت كند، و آن را به صورت حيوان كوچك بىمقدارى در آورد كه در زير پاى مخلوق پايمال شود تا مردم از حساب فارغ شوند.
و محتمل است آن صورت غيبيّه ملكوتيّه، عكس العمل أطوار ملكيّه دنياويّه باشد، و چون اين جا خود را بزرگ جلوه داده است، حق تعالى او را در آن عالم كوچك و حقير كند.«كما تدين تدان.»«»
و در كافى شريف، از حضرت صادق - عليه السلام - روايت شده است كه:
«در جهنّم وادى [اى] است از براى متكبّران كه آن را سقر گويند. به خداى تعالى شكايت كرد از شدّت حرارت خود و خواهش كرد كه اذن دهد كه تنفس كند.
پس نفس كشيد و جهنّم از آن محترق شد».«» عزيزا انسان اگر احتمال صدق اين طور احاديث را بدهد، بايد بيشتر از ما در صدد علاج نفس بر آيد. جائى كه چيزى، خود محل عذاب و آتش است، از شدّت حرارت به ناله در آيد و از نفس آن جهنّم محترق شود، آيا ما با اين عذاب، بايد چطور به سر بريم؟ آيا براى اين چند روزه سركشى و بزرگى فروشى به بندگان خدا يا تكبّر به عبادت و اطاعت خدا، چطور خود را حاضر كنيم از براى چنين عذابى كه جهنم را به فرياد در آورد؟ واى به حال غفلت و سر مستى ما. امان از اين بىهوشى و خواب سنگين ما.
شرححديثجنودعقلوجهل ص : 352
خداوندا ما بندگان ضعيف بيچاره را كه دستمان از همه چيز خالى است و به غير از درگاه تو پناهى نداريم، با اين آتش مىخواهى عذاب كنى؟ بار الها تو ضعف و بيچارگى ما را خود مىدانى، تو نازكى پوست و گوشت ما را مىبينى، ما را با آن عذاب چه چاره است؟ خدايا بندگان تو از تو هستند و به تو متعلّقند، همه بندگانند و تو خداى آنانى، با خدايى خود با آنان رفتار فرما، نه با بدى آنان. تو ما را خلق فرمودى و نعمتهاى غير متناهيه مرحمت كردى بدون آن كه خدمتى كرده باشيم، نعمتهاى تو همه ابتدايى است، نه استحقاقى.
بار الها تو خود را به رحمت و رحمانيّت به ما معرّفى فرمودى، و ما تو را به فضل و رحمت شناختيم. تو فرمودى در كتاب بزرگ خود:إنَّ اللّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيْعَا 39: 53.«» چشم داشت ما به رحمتهاى تو است، و از خود و كردههاى خود مأيوسيم. ما چه هستيم كه با عمل، به درگاه تو بيائيم.
و حمل الزّاد أقبح كلّ شيء إذا كان الوفود على الكريم«»عذاب و عقاب ما بر بزرگى و عظمت تو افزايشى نمىدهد، و رحمت و رأفت به بندگان در سعه رحمت تو نقصى وارد نمىكند. شيوه تو احسان است و عادت تو كرم است. گو كه ما از شدّت جهل و بىحيائى، به ستيزه برخاستيم، و نافرمانى چنين خداى رءوفى كرديم، لكن رحمت تو بسته به معصيت و اطاعت مخلوق نيست.
خدايا با فضل و رحمتت با ما رفتار فرما، و ما را بسيئات اعمال و رذائل
شرححديثجنودعقلوجهل ص : 353
اخلاق ما، مگير «إنّك أنت أرحم الرّاحمين».
و في الكافي، عن أبي عبد اللّه قال: قال أبو جعفر:«العزّ رداء اللّه و الكبر إزاره، فمن تناول شيئا منه أكبّه اللّه في نار جهنّم.»«»
و عن أبي جعفر و أبي عبد اللّه قالا:«لا يدخل الجنّة من في قلبه مثقال ذرّة من كبر.»«»
و عن عقاب الأعمال، عن أبي جعفر قال:«الكبر مطايا النّار.»«»
و عنه، بإسناده قال: قال رسول اللّه:«أكثر أهل جهنّم المتكبّرون.»«»
|