فصل اوّل [در بيان معنى رفق و خرق‏]
«رفق» به كسر، ضدّ «عنف» است و به معنى مدارا و ملايمت است. يقال رفق رفقا به و له و عليه: عامله بلطف، و رفقه: أعانه و نفعه، و رفق رفاقة: أى صار رفيقا.«» و رفيق را نيز به ملاحظه مداراة و ملايمت، رفيق گويند. و «رفق» به معنى لين جانب است.«» و في المجمع: «الرفق بالكسر ضدّ الخرق، و هو أن يحسن الرجل العمل.
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 314
و في الحديث:«إذا كان الرّفق خرقا كان الخرق رفقا»«»
و معناه على ما قيل:
اذا كان الرفق في الامر غير نافع، فعليك بالخرق - و هو العجلة -، و اذا كان الخرق - اى العجلة - غير نافع فعليك بالرفق، و المراد بذلك أن يستعمل كلّ واحد من الرفق و الخرق في موضعه، فان الرفق اذا استعمل في غير موضعه، كان خرقا و الخرق اذا استعمل في غير موضعه، كان رفقا. و قريب من هذا قوله - عليه السلام -:«ربّما كان الدّواء داء و الدّاء دواء«».»«»
انتهى كلامه.
و معنى حديث شريف را با كمال وضوحش، خيلى عجب است كه اين طور درهم پيچيده و تكلّف به خرج داده، زيرا كه معنى حديث آن است كه اگر وقتى شد كه رفق و مداراة اسباب خرق و زحمت شود، بايد مداراة را كنار گذاشت و خرق كرد كه آن عين مداراة است. مثلا اگر بريدن دست معيوب را كه بايد بريد، با مدارا و ملايمت بريدن، زحمت فراهم كند و اسباب خرق شود، بايد با عنف و عجله و شدّت، كار را انجام داد كه اين خرق، عين رفق و مدارا است.
و خرق خرقا از باب تعب خلاف رفاقت و مدارا است. و خرق، به معنى ضعف عقل و حمق و جهل و عنف و زجر و عجله آمده است«». وفي الحديث:«الخرق شؤم و الرّفق يمن»«».
و خرق جامه به معنى پاره كردن و تمزيق آن
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 315
است«». و خرق به معنى دهش و خاف، و اخرق به معنى ادهش آمده«». و ظاهر آن است كه نوعا معانى متعدّده در لغات، از يكديگر مأخوذ باشد و اصول همه، به يك امر برگردد چنانچه از دقّت در موارد استعمال معلوم شود.