فصل اول در معنى زهد و رغبت است‏
زهد به حسب لغت عبارت است از ترك شى‏ء و اعراض از آن و بى‏ميلى و بى‏رغبتى به آن، و به معنى قليل شمردن و حقير شمردن نيز آمده، يقال: «زهد - بحركات العين - زهدا و زهادة في الشي‏ء و عنه: أي رغب عنه و تركه، و فلان يزدهد عطاء فلان: أي يعدّه زهيدا قليلا، و الزّهد و الزّهادة: الإعراض عن الشي‏ء احتقارا له، من قولهم: شي‏ء زهيد، أي قليل».«» نويسنده گويد كه زهد اصطلاحى اگر عبارت باشد از ترك دنيا براى رسيدن به آخرت، از اعمال جوارحى محسوب است، و اگر عبارت باشد از بى‏رغبتى و بى‏ميلى به دنيا - كه ملازم باشد با ترك آن -، از اعمال جوانحى محسوب شود. و
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 294
محتمل است، ترك از روى بى‏رغبتى باشد يا بى‏رغبتى و بى‏ميلى مطلق باشد.
پس معلوم شد كه چهار احتمال مى‏رود:
اوّل آن كه زهد عبارت باشد از بى‏رغبتى به دنيا مطلقا، چه اعراض كند عملا يا نكند.
دوّم آن كه ترك دنيا باشد عملا، چه بى‏رغبت باشد يا نباشد.
سوم آن كه بى‏ميلى ملازم با ترك باشد.
چهارم آن كه ترك از روى بى‏رغبتى باشد.
و شايد احتمال سوم در بين اين احتمالات ارجح باشد، و بعد از آن احتمال چهارم ارجح است، و پس از آن احتمال اوّل. و اما احتمال دوم بعيد است، زيرا كه به حسب نصّ اهل لغت، زهد خلاف رغبت است«»، چنانچه در اين روايت شريفه هم آن را همان طور معنى فرموده است. و شك نيست كه رغبت در شى‏ء عبارت از ميل نفسانى است، نه عمل خارجى. گرچه رغبت ملازم با عمل نيست، لكن نوعا از رغبت نيز عمل حاصل شود. از اين جهت مى‏توان گفت كه زهد نيز عبارت از بى‏رغبتى و بى‏ميلى است كه نوعا با ترك و اعراض مقارن باشد، گر چه ملازم نباشد، و اين احتمال پنجم است در معنى زهد.
بالجمله، در معنى زهد بى‏رغبتى و بى‏ميلى كه از صفات نفسانيّه است، مأخوذ است.