فصل اوّل در بيان معنى عفّت است‏
چنانچه سابق بر اين نيز اشارتى رفت، از براى انسان بعد از قوّه عاقله سه قوه است: يكى قوه «واهمه» كه از آن به شيطانيّه تعبير شود. ديگرى قوه «غضبيّه» كه از آن به نفس سبعى تعبير شود. و سوّم قوه «شهويّه» كه از آن به نفس بهيمى تعبير شود.
و ميزان در اجناس فضايل و رذايل، همين قوا است و طرف افراط و تفريط هر يك، رذيله‏اى است و حد اعتدال در هر يك، فضيلتى از فضايل نفسانيّه است.
بنابراين، نفس بهيمى را جهت افراطى است كه از آن تعبير به «شره» كنند و آن عبارت است از: سر خود كردن شهوت را و به اطلاق واگذاشتن نفس بهيمى
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 278
را، كه غلوّ و زياد روى كند، و در هر موقع و با هر چيز قضاى وطر«» لذّت خود كند، زيرا كه در هر يك از قواى انسانى راجع به آن شعبه [اى‏] كه به آنها مربوط است، اطلاق و عنان گسيختگى است، به اين معنى كه مثلا در جوهر طبيعت قوه شهوت، رسيدن به لذّات خود است بطور اطلاق، و لو اين كه مصادم با نظام شرع و عقل شود، و لو اين كه قضاء وطر«» شهوت خود را از مطعم حرام و مشرب و منكح حرام - گر چه نكاح محارم و امّهات باشد - كند. پس «شره» عبارت است از:
افراط شهوت و ولوع بودن بر لذّات بيش از حدّ نظام عقلى و شرعى و زيادتر از ميزان واجب.
و نيز نفس بهيمى را جهت تفريطى است كه از آن تعبير به «خمود» كنند و آن عبارت است از: باز داشتن قوه شهوت از حدّ اعتدال و مقدار لازم، و مهمل گذاشتن اين قوه شريفه كه از براى حفظ شخص و نوع، به او مرحمت شده است.
و چون اين قوه، در تحت ميزان عقل و شرع ارتياض پيدا كرد و از جانب غلوّ و تقصير و حد افراط و تفريط، خارج شد و متحرّك به حركات عقليّه و شرعيّه گرديد، و در تحت تصرّف عمّال الهى در آمد، و از تصرف و خدعه شيطان و وهم خارج شد، يك حالت سكونت و طمأنينه [اى‏] در آن حاصل شود و يك ملكه اعتدال و ميانه‏روى در آن پيدا شود كه از قوه [اى‏] كه صبغه عقليّه بلكه الهيه پيدا كرده، تعبير به «عفّت» شود.
و از اين بيانات معلوم شد كه معنى «هتك» چيست كه در روايت شريفه، مقابل و مضادّ با «عفّت» قرار داده شده، و ظاهر آن است كه طرف افراط و غلوّ باشد. و
شرح‏حديث‏جنودعقل‏وجهل ص : 279
اين كه فقط اين طرف اختصاص به ذكر پيدا كرده، براى آن است كه به حسب نوع، مردم مبتلا به اين طرف هستند و به ندرت اتفاق افتد كه اختيارا كسى از حد اعتدال به طرف تفريط و تقصير ميل كند. و با تكلّف، توان طرفين افراط و تفريط را در هتك داخل كرد، زيرا كه «هتك» عبارت از خرق و پرده‏درى است. پس خرق اعتدال و پرده ميانه روى را دريدن، عبارت از ضد آن است و آن شامل طرفين شود.