شرح‏
قال الصّادق عليه السّلام:لو حلف القانع بتملّكه الدّارين، لصدّقة اللّه عزّ و جلّ بذلك، و لا برّه لعظم شان مرتبة القناعة.
حضرت امام صادق عليه السّلام مى‏فرمايد كه: اگر دعوى كند قانع، كه من مالك دنيا و آخرت هستم و بر دعوى خود قسم ياد كند، صادق است و قسم دروغ نخورده
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 206
است، به واسطه بزرگ بودن مرتبه قناعت نزد حضرت بارى «عزّ اسمه».
ثمّ كيف لا يقنع العبد بما قسم اللّه عزّ و جلّ و هو يقول:
و چون قناعت نكند بنده، به داده «قاسم العباد»، با وجود آنكه فرموده باشد كه:
نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فِى الْحَيوةِ الدُّنْيا 43: 32(زخرف - 32).
يعنى كه: ما قسمت كرديم در ميان بندگان خود، معاش ايشان را در دنيا و فراخور حال هر كسى در مدّت حيات دنيا، روزى تعيين نموديم.
ايقن و صدّق بما شاء و لما شاء بلا علّة.
و هر گاه حضرت بارى «عزّ اسمه»، خود چنين فرموده باشد و خلف در وعده او نباشد و گفته او، مخّ حقّ و عين صدق باشد، پس تصديق او بكن و به فرموده او اذعان نما و هر چه درباره تو كرده است از فقر و غنى و صحّت و مرض، عين مصلحت دان، و تلاش زيادتى از براى روزى مقرّر، مكن.
فمن ايقن بربّه، اضاف تولية الاقسام إلى نفسه بلا سبب.
يعنى: هر كه يقين كرد كه او را پروردگارى هست كه او را ايجاد كرده و از عدم به وجود آورده و از ايجاد او عاجز نبوده، البتّه نسبت خواهد داد قسمت روزى و اجل خود را نيز به او، نه به سبى و علّتى غير او. يعنى: يقين خواهد دانستن كه از روزى او نيز، عاجز نخواهد بود و روزى و ساير مايحتاج، قدرى كه لازم حيات باشد، به او خواهد رساند. و ممكن است كه «اضاف، تا آخر» استفهام انكارى باشد و ضمير مجرور، راجع به موصول باشد.
و من قنع بالمقسوم، استراح من الهمّ و الكرب و التّعب.
و هر كه قناعت كرد به داده خدا و به قسمت او راضى شد. و دانست كه ظلم به او روا نيست و قسمت او از روى عدل است نه جور، و از روى حكمت و مصلحت است، از غم روزى فارغ است و در غايت راحت و استراحت است و تشويش به
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 207
خود راه نمى‏دهد.
و كلّما نقص من القناعة، زاد في الرّغبة و الطّمع.
و هر چند در مرتبه قناعت، نقصان راه مى‏يابد و در بناى سازگارى، فتور بهم مى‏رسد، رغبت به مردم و طمع در آنچه در دست ايشان است، زياد مى‏شود.
و الطّمع و الرّغبة في الدّنيا اصلان لكلّ شرّ، و صاحبهما لا ينجو من النّار الا ان يتوب عن ذلك.
مى‏فرمايد كه: رذيله طمع و رغبت به دنيا، دو اصلند از براى هر بدى، و منبع هر شرّند. و صاحب اين دو صفت خسيس، خلاصى از جهنّم ندارد، مگر آنكه توبه كند و به خداوند عالم رجوع نمايد.
قال النّبىّ صلّى اللّه عليه و آله: القناعة ملك لا يزول، و هي مركب رضى اللّه تعالى، تحمل صاحبها إلى داره.
حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرموده است كه: قناعت، پادشاهى‏اى است كه زوال ندارد و اين صفت قناعت، چاروائى است كه سوار است بر وى رضاى الهى و مى‏رساند راكب خود را به بهشت.
حاصل آنكه: هر كه قناعت دارد و به كم و بيش خود قناعت مى‏كند و در «سرّا و ضرّا» شاكر و صابر است، جايگاه او در قيامت، بهشت عنبر سرشت است.
فاحسن التّوكّل فيما لم تعط، و الرّضا بما اعطيت.
پس نيكو كن توكّل خود را به خداوندگار، و كار خود را به او گذار، از هر چه از جناب احديّت به تو نرسيده است و ممنوع شده، خير خود در آن دان، و صبر كن و لب به شكوه مگشا، و هر چه داده است شكر كن، كه او خير تو، به از تو مى‏داند و هر چه كرده است و مى‏كند، از حكمت و مصلحت بيرون نيست.
وَ اصْبِرْ عَلى ما اصابَكَ، فَانَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الامُورِ 31: 17(لقمان - 17).
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 208
و صبر كن از هر چه به تو رسد، از تعب و زحمت، چرا كه صبر كردن در سختيها و تنگيها، نزد خداوند عالم، بسيار مرغوب و ممدوح است.شرح‏
قال الصّادق عليه السّلام:لو حلف القانع بتملّكه الدّارين، لصدّقة اللّه عزّ و جلّ بذلك، و لا برّه لعظم شان مرتبة القناعة.
حضرت امام صادق عليه السّلام مى‏فرمايد كه: اگر دعوى كند قانع، كه من مالك دنيا و آخرت هستم و بر دعوى خود قسم ياد كند، صادق است و قسم دروغ نخورده
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 206
است، به واسطه بزرگ بودن مرتبه قناعت نزد حضرت بارى «عزّ اسمه».
ثمّ كيف لا يقنع العبد بما قسم اللّه عزّ و جلّ و هو يقول:
و چون قناعت نكند بنده، به داده «قاسم العباد»، با وجود آنكه فرموده باشد كه:
نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فِى الْحَيوةِ الدُّنْيا 43: 32(زخرف - 32).
يعنى كه: ما قسمت كرديم در ميان بندگان خود، معاش ايشان را در دنيا و فراخور حال هر كسى در مدّت حيات دنيا، روزى تعيين نموديم.
ايقن و صدّق بما شاء و لما شاء بلا علّة.
و هر گاه حضرت بارى «عزّ اسمه»، خود چنين فرموده باشد و خلف در وعده او نباشد و گفته او، مخّ حقّ و عين صدق باشد، پس تصديق او بكن و به فرموده او اذعان نما و هر چه درباره تو كرده است از فقر و غنى و صحّت و مرض، عين مصلحت دان، و تلاش زيادتى از براى روزى مقرّر، مكن.
فمن ايقن بربّه، اضاف تولية الاقسام إلى نفسه بلا سبب.
يعنى: هر كه يقين كرد كه او را پروردگارى هست كه او را ايجاد كرده و از عدم به وجود آورده و از ايجاد او عاجز نبوده، البتّه نسبت خواهد داد قسمت روزى و اجل خود را نيز به او، نه به سبى و علّتى غير او. يعنى: يقين خواهد دانستن كه از روزى او نيز، عاجز نخواهد بود و روزى و ساير مايحتاج، قدرى كه لازم حيات باشد، به او خواهد رساند. و ممكن است كه «اضاف، تا آخر» استفهام انكارى باشد و ضمير مجرور، راجع به موصول باشد.
و من قنع بالمقسوم، استراح من الهمّ و الكرب و التّعب.
و هر كه قناعت كرد به داده خدا و به قسمت او راضى شد. و دانست كه ظلم به او روا نيست و قسمت او از روى عدل است نه جور، و از روى حكمت و مصلحت است، از غم روزى فارغ است و در غايت راحت و استراحت است و تشويش به
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 207
خود راه نمى‏دهد.
و كلّما نقص من القناعة، زاد في الرّغبة و الطّمع.
و هر چند در مرتبه قناعت، نقصان راه مى‏يابد و در بناى سازگارى، فتور بهم مى‏رسد، رغبت به مردم و طمع در آنچه در دست ايشان است، زياد مى‏شود.
و الطّمع و الرّغبة في الدّنيا اصلان لكلّ شرّ، و صاحبهما لا ينجو من النّار الا ان يتوب عن ذلك.
مى‏فرمايد كه: رذيله طمع و رغبت به دنيا، دو اصلند از براى هر بدى، و منبع هر شرّند. و صاحب اين دو صفت خسيس، خلاصى از جهنّم ندارد، مگر آنكه توبه كند و به خداوند عالم رجوع نمايد.
قال النّبىّ صلّى اللّه عليه و آله: القناعة ملك لا يزول، و هي مركب رضى اللّه تعالى، تحمل صاحبها إلى داره.
حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرموده است كه: قناعت، پادشاهى‏اى است كه زوال ندارد و اين صفت قناعت، چاروائى است كه سوار است بر وى رضاى الهى و مى‏رساند راكب خود را به بهشت.
حاصل آنكه: هر كه قناعت دارد و به كم و بيش خود قناعت مى‏كند و در «سرّا و ضرّا» شاكر و صابر است، جايگاه او در قيامت، بهشت عنبر سرشت است.
فاحسن التّوكّل فيما لم تعط، و الرّضا بما اعطيت.
پس نيكو كن توكّل خود را به خداوندگار، و كار خود را به او گذار، از هر چه از جناب احديّت به تو نرسيده است و ممنوع شده، خير خود در آن دان، و صبر كن و لب به شكوه مگشا، و هر چه داده است شكر كن، كه او خير تو، به از تو مى‏داند و هر چه كرده است و مى‏كند، از حكمت و مصلحت بيرون نيست.
وَ اصْبِرْ عَلى ما اصابَكَ، فَانَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الامُورِ 31: 17(لقمان - 17).
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 208
و صبر كن از هر چه به تو رسد، از تعب و زحمت، چرا كه صبر كردن در سختيها و تنگيها، نزد خداوند عالم، بسيار مرغوب و ممدوح است.