شرح‏
قال الصّادق عليه السّلام:اذا خرجت من منزلك فاخرج خروج من لا يعود.
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 94
حضرت امام صادق عليه السّلام مى‏فرمايد كه: هر گاه اراده كنى كه از منزل خود بيرون روى، بايد بيرون روى مثل رفتن كسى كه اميد عود به خود نداشته باشد، و يقين داند كه در اين سفر فوت خواهد شد. يعنى: آنچه لازمه سفر است از وصيّت و تحصيل برائت ذمّه از حقوق اللّه و حقوق النّاس، بجا آر. كه به حكم: «اللّيل حبلى» و مقتضاى كريمه:وَ ما تَدري نَفْسٌ بِاىِّ ارْضٍ تَمُوتُ 31: 34(لقمان - 34)، در هر نفسى احتمال موت دارد. اگر در سفر، اجل فرا رسد، نادم و مغبون نباشى. حديث است كه:«اذا اصبحت فلا تحدّث نفسك بالمساء، و اذا امسيت فلا تحدّث نفسك بالصّباح، فانّك لا تدرى ما اسمك غدا،»
يعنى: هر گاه به صبح رسيدى، قرار شام به خود مده، هر گاه به شام رسيدى، قرار صبح به خود مده. چرا كه چه دانى كه فردا نام تو چه خواهد بود، مرده يا زنده؟و لا يكن خروجك الا لطاعة، او في سبب من اسباب الدّين.
يعنى: بايد نبوده باشد، بيرون رفتن تو از خانه، مگر از براى طاعت و بندگى خداى تعالى، واجبى يا سنّتى. مثل حجّ و زيارت مشاهد مقدّسه، يا مؤمنين يا تحصيل معاش خود و عيال، كه:«الكادّ على عياله كالمجاهد في سبيل اللّه،»
يعنى:
ثواب كسى كه به زحمت و رياضت، تحصيل معاش كند از براى خود و عيال خود، برابر ثواب كسى است كه جهاد كند در راه خدا.
و الزم السّكينة و الوقار.
و در راه رفتن، ملازم سكينه و وقار باش. يعنى: به آرام دل و آرام بدن راه رو، و از سرعت و به طوء، مجتنب باش كه در كلّ امور، اقتصاد و ميانه‏روى ممدوح است. يا مراد اجتناب از حركتهاى لغو و فكرهاى باطل باشد. و حمل كلام به معنى ثانى، اولى است، چرا كه معنى اوّل عن قريب خواهد آمد و «تأسيس» به از «تأكيد» است.
و اذكر اللّه سرّا و جهرا.
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 95
و در هنگام راه رفتن، از خداى تعالى غافل مباش، و به ياد او باش و در آشكار و نهان از ذكر او فارغ مباش.
سال بعض اصحاب ابى الدّرداء اهل داره عنه، فقالت: خرج، فقال:
متى يعود؟ قالت: متى يرجع من روحه بيد غيره؟ و لا يملك لنفسه نفعا و لا ضرّا.
يعنى: شخصى از هل خانه ابى درداء، احوال أبو درداء را پرسيد، كه در خانه است يا نه؟ - جواب دادند كه: در خانه نيست، ديگر پرسيد كه: كى به خانه مى‏آيد؟ - جواب داد كه: چه دانم حال كسى را كه وجود و حيات او به دست ديگرى است، و مالك نفس خود به هيچ وجه نيست، نه نفع و نه ضرر.
و اعتبر بخلق اللّه تعالى برّهم و فاجرهم اينما مضيت، و اسال اللّه تعالى ان يجعلك من خاصّ عباده، و ان يلحقك بالماضين منهم، و يحشرك في زمرتهم.
يعنى: به نظر عبرت و بصيرت نظر كن، و عبرت‏گير از جماعتى كه پيش از تو بوده‏اند، به كجا رفتند؟ و به خود انديشه كن كه جائى كه ايشان رفته‏اند، ناچار تو را نيز بايد رفت، و عقباتى كه بر ايشان گذشته است، به تو نيز خواهد گذشت. سعى كن كه اگر ايشان را در آن نشأه، تأسّفى و ندامتى باشد، تو را نباشد. و از خداوند عالم درخواه و استغاثه نما، كه بگرداند تو را از بندگان خاصّ خود، ملحق كند تو را به بندگان خالص خود، با ايشان حشر كند و در آن نشأه در زمره ايشان باشى و حشر تو با ايشان باشد.
و احمده و اشكره على ما عصمك عن الشّهوات، و جنّبك عن قبح افعال المجرمين.
و تا توانى شكر كن خدا را كه باز داشته تو را از خواهشهاى نفسانى، و از پيروى
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 96
كردن شيطان، و اجتناب فرموده از افعال مجرمين و گناهكاران.
و غضّ بصرك عن الشّهوات و مواضع النّهى.
و بپوش چشم خود را، و نگاه مكن به جاهائى كه خدا نهى كرده است، مثل اندرون خانه‏هاى مردم. حديث است كه: حضرت رسالت پناه صلّى اللّه عليه و آله از جائى مى‏گذشت و شخصى در آنجا از شكاف در به خانه كسى نگاه مى‏كرد. حضرت را ديد و گريخت، حضرت فرمود كه:«لو ادركتك لفقات عينك،»
يعنى اگر من به تو مى‏رسيدم، چشمهاى تو را از حدقه در مى‏آوردم.
وَ اقْصِدْ في مَشْيِكَ 31: 19(لقمان - 19).
يعنى: در راه رفتن، ميانه‏رو باش، نه كاهل باش و نه بسيار تند.
و راقب اللّه في كلّ خطوة، كانّك على الصّراط جائز.
و در هر قدمى و گامى كه بر مى‏دارى و مى‏گذارى، منتظر حكم خدا باش، كه گويا به قدم ديگر نمى‏رسى، به كمال احتياط باش، مثل كسى كه از پل صراط مى‏گذشته باشد. چنانكه او «انا فانا» در شرف افتادن است و در كمال استغاثه و جزع است به جناب احديّت، تو نيز چنين باش. و در هيچ حال غافل مباش كه مبادا اجل فرا رسد و از او غافل باشى.
و لا تكن لفّاتا.
و مباش در هنگام راه رفتن، بسيار نگاه كننده به اطراف و جوانب راه، كه مبادا به فتنه مبتلا شوى، يا به مصادمه حيوانى يا غير حيوانى، به زحمت افتى.
و افش السّلام لاهله مبتدئا و مجيبا.
و در راه به هر كه بر مى‏خورى، سلام كن، اگر سلام كنند جواب گو. كه: ردّ سلام واجب است و ابتداى سلام، سنّت. و از جمله عملهاى سنّتى كه ثوابش زياده از واجبى است، سلام كردن است. غرض، افشاى سلام، بسيار ممدوح و مرغوب
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 97
است و از مستحبّات مؤكّده است. حديث است كه:«من خصائص المؤمن افشاء السّلام، و اطعام الطّعام، و الصّلوة باللّيل و النّاس نيام،»
يعنى: از جمله خصايص مؤمن، فاش كردن سلام است به هر كه باشد، خواه بزرگ و خواه كوچك، و خواه حرّ و خواه عبد، و طعام دادن به گرسنه، هر چند مخالف مذهب باشد، و نماز كردن در شب، وقتى كه مردم در خواب باشند. و نيز حديث است كه:«أبخل النّاس من بخل بالسّلام،»
يعنى: بخيل‏ترين مردم كسى است كه بخل كند به سلام و به هر كه مى‏رسد، سلام نكند. و قيد «لاهله» احتراز است از كفّار و منافقين، كه سلام كردن به ايشان، استحباب ندارد، بلكه جايز نيست.
و اعن من استعان بك في حقّ.
و يارى كن به هر كه از تو يارى خواهد. قضاى حاجت مؤمن در كارهاى مشروع، بسيار بسيار ممدوح است. حديث است كه: يكى از ائمّه عليهم السّلام از براى قضاى حاجت مؤمنى، قطع طواف كرد. شخصى گفت با حضرت: مگر فراموش كردى كه طواف مى‏كنى كه قطع كردى؟ حضرت فرمود كه: من از پدر و جدّ خود شنيده‏ام كه: ثواب قضاى حاجت مؤمن، برابر است با ثواب هفتاد طواف.
و ارشد الضّالّ.
و راه نما، راه گم كرده را، خواه راه ظاهرى، خواه راه دين و ملّت.
وَ اعْرِضْ عَنِ الْجاهِلينَ 7: 199(اعراف - 199).
و اعراض كن و بگذر از اهل جهل، و كسانى كه مشغول به لهو و لعب هستند.
و اذا رجعت و دخلت منزلك، فادخل دخول الميّت في القبر، حيث ليس له همّة الا رحمة اللّه تعالى و عفوه.
و هرگاه از سفر بازگشتى و داخل منزل شدى، داخل منزل شو، مثل داخل شدن ميّت در قبر. يعنى: چنانكه ميّت را در قبر، هيچ آرزو نيست غير مغفرت و رحمت
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 98
الهى، تو نيز در منزل خود چنين باش، و فوت و موت را نصب العين خود كن و قرار بيرون رفتن از منزل به خود مده.