شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 88
شرح‏
قال الصّادق عليه السّلام:اذا اردت الطّهارة و الوضوء، فتقدّم إلى الماء تقدّمك إلى رحمة اللّه.
حضرت امام صادق عليه السّلام مى‏فرمايد كه: هر گاه اراده كنى كه وضو سازى، خواه واجبى و خواه سنّتى، پس توجّه كن به جانب آب، مثل توجّه كردن به جانب رحمت الهى. ذكر وضو بعد از طهارت، مى‏تواند كه از قبيل ذكر خاصّ باشد بعد از عامّ، و مى‏تواند كه مراد از طهارت نيز، وضو باشد. و يكى محمول به طهارت ظاهرى باشد و ديگرى به طهارت معنوى. چنانكه در تعريف حمد، «تعظيم» و «تبجيل» يكى محمول به تعظيم ظاهرى است، و ديگرى به باطنى.
فانّ اللّه قد جعل الماء مفتاح قربه و مناجاته، و دليلا إلى بساط خدمته.
چرا كه گردانيده است خداى تعالى آب را، كليد نزديكى به جناب خود و وسيله از براى تحصيل قابليّت مناجات خود و دليل و راهنما به سوى بساط خود. چنانكه قرب به ملوك دنيا و نزديكى به بساط ايشان، موقوف است به طهارت ظاهر از اوساخ و كثافات. قرب الهى و قرب به بساط او نيز، موقوف است به طهارت ظاهر از لوث نجاسات و طهارت باطن از كثافت تعلّقات.
فكما ان رحمته تطهّر ذنوب العباد، كذلك نجاسات الظّاهر، يطهّرها الماء لا غير.
چنانكه به رحمت الهى، پاك مى‏شود نجاسات باطنى و گناهان بندگان. همچنين پاك مى‏شود به آب، نجاسات ظاهرى ايشان. حصر منتقض است به آفتاب و زمين از براى بول و باطن موزه، مگر آنكه حصر اضافى باشد، يا به قيد «ظاهر» ايشان بيرون روند.
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 89
قال اللّه تعالى:وَ هُوَ الَّذى ارْسَلَ الرِّياحَ بُشْرا بَيْنَ يَدَىْ رَحْمَتِهِ، وَ انْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُورا 25: 48(فرقان - 48).
يعنى: خداوند عالم آنچنان خداوندى است كه، فرستاد بادها را از جهت بشارت دادن به باران رحمت. و نيز مى‏فرمايد كه: فرو فرستاديم ما از آسمان، يعنى: از مكان هوا يا از آسمان حقيقى، «چنانكه حديث است»، آب پاك و پاك كننده.
و قال اللّه تعالى:وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَىْ‏ءٍ حَىٍّ 21: 30(انبياء - 30).
يعنى: گردانيديم ما از آب، حيات هر صاحب حيات را.
فكما احيا به كلّ شي‏ء من نعيم الدّنيا، كذلك برحمته و فضله جعله حيوة القلوب.
يعنى: چنانكه خداوند عالم، گردانيده است حيات ظاهرى نعمتهاى دنيا را به آب، همچنين گردانيده است به فضل و كرم خود، حيات باطنى دلها و عبادات را نيز به آب، كه بى تطهير بدن و لباس از نجاسات، و بى وضو و غسل و يا بدل اين‏ها، مثل تيمّم، هيچ عبادتى واقع نمى‏شود، يا كامل نيست، چنانكه معلوم است.
و انديشه كن در خلقت آب كه حكيم على الاطلاق، به حكمت كامله خود، او را خلق كرده، و به چند صفت او را موصوف كرده، كه هر كدام از آن صفات از براى ترتّب فوايد آب، دخل عظيم دارد:
يكى - صفاى آب است كه اگر چركن و كثيف خلق مى‏شد، باعث تنفّر طبع مى‏بود، و صلاحيت وساطت حيات قلب كه جوهر لطيف است، نمى‏داشت. چه، تناسب ميان سبب و مسبّب، شرط است.
دوم - رقّت و تنكى است، كه اگر غليظ القوام مى‏بود مثل عسل، تطهير چيزها خصوص چيزهاى لزج، به او نمى‏شد و آب هم محتاج به آب ديگر مى‏شد، نيز غلظت، مانع مى‏شد از نفوذ كردن در عمق اجسام ثخينه. با وجود احتياج به نفوذ. و نيز بردن او به جاهاى دور نيز متعسّر، بلكه متعذّر مى‏شد.
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 90
سوم - و فور و بسيارى او است كه اگر «عياذا باللّه» با عموم احتياج خلايق به او، كم مى‏بود و به زحمت به دست مى‏آمد، فقرا و ارباب حاجت، در تحصيل او به زحمت مى‏افتادند، و رنج مى‏كشيدند.
چهارم - پاك بودن، كه اگر در اصل خلقت طهارت نمى‏داشت، تطهير نجاسات به او نمى‏شد و بر وجودش فايده تمام مترتّب نمى‏بود. و به اين فوايد عظيمه اشارت نمود و گفت:
و تفكّر في صفاء الماء و رقّته، و طهورته و بركته، و لطيف امتزاجه بكلّ شي‏ء، و في كلّ شي‏ء.
يعنى: انديشه كن در صفا و تنكى آب، و بسيارى و وفور او، پاك بودن او، و نفوذ كردن و ممزوج شدن او به هر چيزى و در هر چيزى.
و استعمله في تطهير الاعضاء الّتى امرك اللّه بتطهيرها.
استعمال كن آب را در تطهير اعضائى كه، امر كرده است تو را خداى تعالى به تطهير آن اعضا.
و ات بادائها فرائضه و سننه.
و بجا آور فرايض تطهير را و سنّتيهاى تطهير را. «فرايض تطهير» مثل ازاله نجاست از بدن و لباس و مواضع وضو، از براى نماز و طواف. و «سنن تطهير» مثل ازاله كثافت و چرك از بدن، از براى عبادت. و ممكن است كه ضمير مجرور، راجع به خدا باشد.
فانّ تحت كلّ واحد منها فوائد كثيرة، اذا استعملتها بالحرمة، انفجرت لك عين فوائده عن قريب.
اين فقره، دليل است بر فقره سابق. يعنى: سبب تفكّر كردن در صفات مذكوره آب در حال تطهير، آن است كه در تحت هر كدام از اين صفات مذكوره، فوايد
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 91
بسيار است كه به شرط تأمّل و عدم قساوت قلب، منجر مى‏شود و ظاهر مى‏گردد از براى متأمّل، فايده هر كدام از آن صفات، در هنگام استعمال آب به سهولت و آسانى.
ثمّ عاشر خلق اللّه كامتزاج الماء بالاشياء يؤدّى كلّ شي‏ء حقّه و لا يتغيّر عن معناه.
اين فقره، اشاره است به فوايدى كه از براى اهل بصيرت، از جوهر آب ظاهر مى‏شود. مى‏فرمايد كه: لطف امتزاج آب به همه چيز، اشاره است به طريق سلوك هر شخص انسان با بنى نوع خود، يعنى: اختلاط و معاشرت هر شخص با مردم، بايد مثل امتزاج آب باشد به چيزها. يعنى: در نهايت هموارى و آسانى باشد و چنانكه ملاقات آب به هر چيزى، مناسب آن چيز است و از حقيقت خود بدر نمى‏رود.
مثلا به اجسام متخلخله كه ملاقات مى‏كند، مثل دوشاب و گل و غير اين‏ها، به ظاهر و باطن ملاقات مى‏كند و اثر خود را به هر جزء او مى‏رساند. و به اجسام صلبه كه ملاقات مى‏كند، مثل سنگ و مانند او، به ظاهر او ملاقات مى‏كند و بس. پس آدمى نيز بايد چنين باشد و اختلاطش با هر كس، مناسب حال آن كس باشد. اگر اختلاطش با مؤمنين خلّص صحيح الاعتقاد و يا با دوستان صادق العقيده باشد، مجازات ظاهرى و باطنى مجوّز است، به ظاهر و باطن ملاقات با او مى‏توان كرد، اگر با مخالفين و اعادى دين اختلاط نمايد، معاشرت ظاهرى لازم است و بس.
معتبرا لقول رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله: مثل المؤمن الخالص كمثل الماء.
و در حال استعمال آب، اعتبار كن و به خاطر آر كلام معجز نظام حضرت ختمى پناه را صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه فرموده است كه: مؤمن كامل، بايد سلوكش با مردمان، مانند آب باشد، چنانكه به تفصيل مذكور شد.
و لتكن صفوتك مع اللّه تعالى في جميع طاعاتك، كصفوة الماء حين‏
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 92
انزله من السّماء.
مى‏فرمايد كه: مى‏بايد طاعت و بندگى تو از براى خداى تعالى، در صفا و عدم غشّ به اغراض مزيّفه مضيّعه، مثل صفاى آب باشد در وقت فرود آمدن از آسمان، پيش از رسيدن به زمين. چرا كه عمل مغشوش، مقبول درگاه احديّت نيست.
چنانكه حديث است كه: در روز قيامت، به مراثى خطاب مى‏كنند كه«خذ اجر عملك من الّذى تعمل له،»
يعنى: بستان مزد عمل خود را از كسى كه عمل از براى او كردى در دنيا. و آيه وافى هدايه:فَمَنْ كانَ يَرْجُو لِقاء رَبِّهِ، فَلْيَعْمَلْ عَمَلا صالِحا وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ احَدَا 18: 110(كهف - 110)، نيز دلالت به اين دارد.
و طهّر قلبك بالتّقوى و اليقين، عند طهارة جوارحك بالماء.
صفت سوم آب است كه طهارت باشد. يعنى: پاك گردان دل خود را از آلايش كدورات و اوساخ ذنوب و معاصى، و محلّى و مزيّن كن او را به تقوى و پرهيزگارى، و نيز پاك كن دل خود را از تيرگى ظلمت جهل و شكوك و شبهات، در هنگام پاك كردن اعضا و جوارح از كثافات به آب.
حاصل آنكه: در وقت تطهير اعضا از كثافات ظاهرى، غافل نبايد بود از كثافتهاى باطنى، چنانكه كثافات ظاهرى را از براى نظر خلايق پاكيزه مى‏كنى، باطنى را نيز از براى نظر الهى پاكيزه‏دار كه او اهمّ است.