شرح‏
قال الصّادق عليه السّلام:العارف شخصه مع الخلق و قلبه مع اللّه تعالى، و لو سها قلبه عن اللّه تعالى طرفة عين لمات شوقا إليه، و العارف امين ودائع اللّه تعالى، و كنز اسراره، و معدن نوره، و دليل رحمته على خلقه، و مطيّة علومه، و ميزان فضله و عدله.
حضرت امام صادق عليه السّلام مى‏فرمايد: هر كه به مرتبه عرفان رسيد و به ذات و صفات حق تعالى و احوال مبدأ و معاد في الجمله شناسا شد، دل او هرگز از ياد خدا و ذكر خدا غافل نمى‏شود، هر چند بدن او با خلايق باشد و با ايشان مختلط و
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 578
محشور باشد. و اگر فرضا لحظه‏اى از ياد حقّ غافل شود، از شدّت شوق هلاك مى‏شود.
و جناب عزّت عارف را امين خود گردانيده و علوم و معارف خود، به او سپرده تا خلايق از او طلب كنند و به او عمل نمايند.
و نيز گردانيده است خداوند عالم، عارف را گنج اسرار خود و منبع نور خود و دليل رحمت بر خلايق، يعنى: چنانكه از گنج، اسباب حيات دنيوى متمشّى مى‏شود از عارف نيز اسباب حيات دنيوى و اخروى تمشيت مى‏يابد.
و نيز گردانيده است حقّ سبحانه و تعالى، عارف را هادى و راهنماى خلايق به سوى رحمت خود، همچنين گردانيده است ايشان را مطيّه علوم خود. يعنى: ايشان را حامل علوم خود گردانيده است كه مكلّفين به وسيله ايشان، او را شناسند و راه به ذات و صفات او برند، و به احكام شرع و قوانين دين آشنا شوند.
و نيز گردانيده است ايشان را ترازوى فضل و عدل خود. يعنى: هر كس بايد گفتار و كردار خود را به گفتار و كردار ايشان بسنجد، اگر تمام عيار است و موافقت با افعال و اعمال ايشان دارد خوب، و گر نه سعى كند تا تشبّه به ايشان بهم رساند و در افعال و اعمال مناسب ايشان شود و تأسّى به ايشان نمايد.
و قد غنى عن الخلق و المرات و الدّنيا، فلا مونس له سوى اللّه، و لا نطق و لا اشارة و لا نفس الا باللّه تعالى، و للّه و من اللّه و مع اللّه، فهو في رياض قدسه متردّد، و من لطائف فضله متزوّد، و المعرفة اصل فرعه الايمان‏
مى‏فرمايد كه: صفت عارف آن است كه قطع طمع كند از خلايق و از ايشان گريزان باشد، ميل به دنيا و اهل دنيا نداشته باشد، يار و مونس او جز مونس حقيقى نباشد و نگويد و نشوند و نفس نزند، مگر از براى خدا و در راه خدا. پس چنين عارفى در بوستانهاى قدس الهى متردّد است و از لطايف فضل او خوشه چين.
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 579
و نيز مى‏فرمايد: معرفت اصل ايمان است و ايمان متفرّع بر او است و هر كه را معرفت نيست، ايمان نيست.