شرح
قال الصّادق عليه السّلام:المفوّض امره إلى اللَّه في راحة الابد، و العيش
شرحمصباحالشريعة ص : 522
الدّائم الرّغد، و المفوّض حقّا هو العالى عن كلّ همّة دون اللَّه تعالى.
حضرت امام صادق عليه السّلام مىفرمايد: هر كه تفويض كرد، كار خود را به خداى تعالى، هرگز زحمت نمىبيند و هميشه در راحت است و روزى او آماده و وسيع است و مفوّض به حقّ، كسى است كه نفس خود را باز دارد از هر قصدى و مطلبى كه آن غير خدا باشد.
كما قال امير المؤمنين عليه السّلام:
رضيت بما قسّم اللَّه لي و فوّضت امرى إلى خالقى
كما احسن اللَّه فيما مضى كذلك يحسن فيما بقى
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مىفرمايد كه: من راضىام به آنچه خداوند عالم و قاسم الارزاق قسمت كرده است براى من، و گذاشتهام من كار خود را به كسى كه مرا خلق كرده است، و چنانكه در زمانهاى گذشته، لمحهاى از احسان او فارغ نبودهام و هميشه از خوان احسان او متنعّم بودهام و در زمان آينده نيز چنين خواهد بود، چرا كه كريم على الاطلاق و رحيم بالاستحقاق، وظيفه روزىخواران را كم و قطع نمىكند.
قال اللَّه تعالى في المؤمن من ال فرعون:وَ افَوِّضُ امْرى الَى اللَّهِ انَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ. فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ. 40: 44 - 45(غافر 44 - 45)
چنانكه خداوند عالم در قرآن مجيد، حكايت مىكند از مؤمن آل فرعون كه او مىگفت: من تفويض مىكنم امرم را و كارم را به خداى تعالى و او بينا و دانا است به بندگان خود، و محافظت مىكند بنده خود را از مكر فرعون و بدى ايشان. و مراد از «مؤمن آل فرعون»، «حبيب نجّار» است. و فرو گرفت به آل فرعون، بدترين عذابها.
شرحمصباحالشريعة ص : 523
و التّفويض خمسة احرف لكلّ حرف منها حكم، فمن اتى باحكامه فقد اتى به.
مىفرمايد كه: تفويض پنج حرف است و از براى هر حرفى حكمى هست، پس هر كه احكام مستنبطه از اين حروف را بجا آورد به تحقيق كه بجا آورده است حقّ تفويض را.
التّاء من ترك التّدبير في الدّنيا، و الفاء من فناء كلّ همّة غير اللَّه تعالى، و الواو من وفاء العهد و تصديق الوعد، و الياء من الياس من نفسك و اليقين بربّك، و الضّاد من الضّمير الصّافى للَّه و الضّرورة إليه.
مىفرمايد كه: «تاى تفويض» اشاره است به ترك تدبير و ترك تعلّق به دنيا.
يعنى: مؤمن بايد كه كارهاى خود به خدا گذارد و كرده او را عين حكمت و مصلحت داند، و تدبير خود را مناط اعتبار نداند و تارك دنيا باشد و به دنيا و متعلّقات دنيا، علاقه نداشته باشد.
و «فاء»، اشاره است به فناى هر چه شاغل از خدا است و دورى كردن از هر چه منافى قرب به او است.
و «واو»، اشاره است به وفا كردن به عهد و به مضمون: «اوفوا بالعهد»، عمل نمودن، و تصديق و اذعان به وعد كردن، و خود را در سلك آيه كريمه:انَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ 19: 54(مريم - 45)، منسلك داشتن.
و «يا» و «صاد»، اشاره است به صفاى ضمير و ضروريّات به پروردگار واگذاشتن.
و المفوّض لا يصبح الا سالما من جميع الآفات، و لا يمسى الا معافى بدينه.
و چون دانستى كه مفوّض كسى است كه كارهاى خود را به خدا گذارد و تدبير خود را بالكلّيّه ساقط داند پس هر شب را كه به روز مىآرد و صبح مىكند، سالم
شرحمصباحالشريعة ص : 524
است از جميع آفات، و هر روز را كه به شب مىرساند و شام مىكند، دينش محفوظ است از افعال و اعمال نامناسب. چرا كه منشأ اكثر مفاسد، علاقه به دنيا است. و مفوّض چون تارك دنيا است، از آفات اخروى محفوظ است، و چون در پى مال دنيا و جمع دنيا نيست، از آفات دنيا نيز سالم است.
|