شرح‏
قال الصّادق عليه السّلام:ذكر الموت يميت الشّهوات في النّفس، و يقطع منابت الغفلة، و يقوّى القلب بمواعد اللَّه تعالى، و يرقّ الطّبع، و يكسر اعلام الهوى، و يطفئ نار الحرص، و يحقّر الدّنيا.
حضرت امام صادق عليه السّلام مى‏فرمايد كه: يادكردن موت و به ياد موت بودن، مى‏ميراند و بر طرف مى‏كند شهوتها و خواهشهاى نفس را، و قلع مى‏كند. هر چه را كه مورث غفلت است. و قوّت مى‏دهد ميل به جانب خدا را، و دل را نرم مى‏كند، و آثار و علامات هوا و هوس را درهم مى‏شكند، و آتش حرص را خاموش مى‏كند، و دنيا را در نظر او بى قدر و بى اعتبار مى‏كند.
و هو معنى ما قال النّبىّ صلّى اللَّه عليه و آله: فكر ساعة خير من عبادة سنة، و ذلك عند ما يحلّ اطناب خيام الدّنيا، و يشدّها في الاخرة.
و همين معنى است تفسير كلام حضرت رسالت پناه صلّى اللَّه عليه و آله، كه فرموده است:«فكر ساعة خير من عبادة سنة،»
يعنى: فكر كردن يك ساعت، بهتر و فاضلتر است از عبادت يك سال. امّا فكرى كه از براى آخرت و از براى بى اعتبارى دنيا باشد و فكر مردن و فكر كوچ كردن از دنيا، و وا كردن طنابهاى خيمه‏هاى دنيا و زدن خيمه در آخرت باشد، نه فكر ديگر. و معلوم است كه هر كه فكر مردن مى‏كند و مردن نصب العين او است و از مردن غافل نيست، گفتار و كردارش البتّه نيكو خواهد بود و پيرامون بدى نخواهد گشت.
و لا يشكّ بنزول الرّحمة على ذكر الموت بهذه الصّفة، و من لا يعتبر بالموت، و قلّة حيلته، و كثرة عجزه، و طول مقامه في القبر، و تحيّره في القيامة، فلا خير فيه.
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 507
و هر كه مردن را به خاطر بيارد و به نحوى كه مذكور شد، او را ملاحظه كند تا او در اين فكر است، بلا شكّ رحمت الهى بر او نازل مى‏شود و غرق رحمت الهى است. و هر كه از مردن عبرت نمى‏گيرد و بيچارگى و عاجزى خود را در وقت مردن و بعد از مردن به خاطر نمى‏آرد و توقّف بسيار در قبر و حيرانى روز قيامت را ملاحظه نمى‏كند، پس اميد خير و خوبى در او نيست.
قال النّبىّ صلّى اللَّه عليه و آله: اكثروا ذكر هاذم الّذّات، قيل: و ما هو يا رسول اللّه؟ فقال: الموت.
حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏فرمايد كه: بسيار به خاطر بياوريد، محوكننده لذّتها را.
پرسيدند كه: چه چيز است آن؟ فرمود: مردن.
فما ذكره عبد على الحقيقة في سعة الا ضاقت عليه الدّنيا، و لا في شدّة الا اتّسعت عليه.
مى‏فرمايد كه: به خاطر نمى‏آرد مردن را كسى در حال وسعت و فراخى عيش، مگر آنكه آن عيش به او تنگ مى‏شود، و به خاطر نمى‏آرد او را كسى در حال تنگى، مگر آنكه آن تنگى بر او فراخ مى‏گردد. چه، در اوّل هر گاه در عين عيش و عشرت باشد و به خاطر بياورد كه وقتى خواهد آمد كه همه اين‏ها را بايد گذاشت و در قبر پر وحشت و تاريك تنها خوابيد، و هر چه كرده است و گفته است از زمان تكليف تا زمان فوت، همه را بايد به حسيب لطيف خبير، عرض كرد و حساب داد.
جميع لذّات و تنعّمات بر او منغّص و ناگوار مى‏شود، و در ثانى هر گاه در عين تنگى و تلاطم هموم و غموم باشد و به خاطرش بگذرد، موت و ملايمات موت، تنگى و غم، به وسعت و شادى مبدّل مى‏شود و به خود خواهد گفتن كه: هر گاه آخر حيات و زندگى، اين چنين شدايد و سختيها باشد، اگر چند روزى به سختى بگذرد سهل است و به خود آسان مى‏كند.
و الموت اوّل منزل من منازل الاخرة و اخر منزل من منازل الدّنيا،
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 508
فطوبى لمن كان اكرم عند النّزول باوّلها، و طوبى لمن احسن مشايعته فى اخرها.
مى‏فرمايد كه: موت، اوّل منزلى است از منزلهاى آخرت، و آخر منزلى است از منزلهاى دنيا. خوشا حال كسى كه در وقت نزول موت، اوّل منزل آخرت به او سبك باشد، بلكه خوشتر از دنيا باشد، و خوشا حال كسى كه مشايعت برادر مؤمن را بعد از موت آن مؤمن، كه آخر منزل از منازل دنياى او است، خوب بجا بيارد و رعايت حقّ ايمان را فراموش نكند. بنا بر اين، تفسير ضمير «مشايعته» راجع است به موت، و مراد از «موت» ميّت. يا آنكه مفاد عبارت دوم نيز، مفاد فقره اوّل باشد و تعبير مختلف. و حاصلش اين باشد كه: خوشا حال كسى كه آخر منزل از منازل دنيا از براى او نيكوتر باشد، از منزلهاى پيشتر. يعنى: قبر او وحشت و ظلمت نداشته باشد و حساب و سؤال منكر و نكير و ساير أهوال قيامت به او آسان گذرد.
و الموت اقرب الأشياء من ولد ادم، و هو يعدّه أبعد، فما اجرا الانسان على نفسه، و ما اضعفه من خلق.
مى‏فرمايد كه: موت نزديكترين چيزها است به آدمى و او، او را دورتر از همه چيز قياس مى‏كند. و چه جرأت عظيمى است كه انسان دارد بر نفس خود، با وجود ضعف بنيه و خلقت، و فكر عاقبت نمى‏كند.
و في الموت نجاة المخلصين، و هلاك المجرمين، و لذلك اشتاق من اشتاق إلى الموت، و كره من كره.
مى‏فرمايد كه: موت باعث نجات مخلصان است از زحمت دنيا، و موجب هلاكت و عذاب گناهكاران است. و از اين جهت است كه زهّاد و عبّاد و مخلصين، مشتاق موت هستند، و آرزوى موت مى‏كنند، و گناهكاران از موت مى‏ترسند و از موت كراهت دارند.
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 509
قال النّبىّ صلّى اللَّه عليه و آله:من احبّ لقاء اللَّه، احبّ اللَّه لقاءه، و من كره لقاء اللَّه كره اللَّه لقاءه.
حضرت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله مى‏فرمايد: هر كه دوست مى‏دارد لقاى رحمت پروردگار را، حضرت پروردگار نيز دوست مى‏دارد لقاى او را، و رحمت خود را شامل حال او مى‏كند. و هر كه كراهت دارد ملاقات موت و ملاقات رحمت الهى را، او نيز ملاقات او را كراهت دارد و از رحمت او بى نصيب خواهد بود.