شرح‏
قال الصّادق عليه السّلام:انّ اللَّه تعالى مكّن انبياءه من خزائن لطفه و كرمه و رحمته، و علّمهم من مخزون علمه، و افردهم من جميع الخلائق لنفسه.
حضرت امام صادق عليه السّلام مى‏فرمايد كه: خداوند عالم از وفور شفقت و فرط مهربانى كه به بندگان خود دارد، از خزاين لطف و معادن كرم خود، پيغمبر فرستاد به ايشان، و تعليم داد به آن پيغمبر، جميع معارف و احكام دين و ملّت را، و برگزيد پيغمبران را از براى خود، و نفسى به ايشان كرامت فرمود در غايت تنزّه و تقدّس، كه لمحه‏اى از او غافل نيستند و هميشه متوجّه جناب او هستند. و اگر گاهى به سبيل اتّفاق به سبب ارتكاب لوازم بشريّت، مثل اكل و شرب و نوم و وقاع، از ايشان غفلتى از جناب او صادر شود، آن را معصيت انگاشته، فى الفور در مقام تدارك بر آمده استغفار مى‏نمايند. چنانكه حديث است كه خاتم النّبييّن صلّى اللّه عليه و آله هر روز هفتاد مرتبه استغفار مى‏كرده‏اند و معلوم است كه از آن حضرت غير خلاف اولى واقع نمى‏شد و به اين معانى اشارت فرمود كه:
فلا يشبه اخلاقهم و احوالهم احد من الخلائق اجمعين.
يعنى: مشابهت ندارد به اخلاق انبيا و مانند به احوال پيغمبران، هيچ يك از غير پيغمبران، و مانند ايشان نيست هيچ آفريده‏اى.
اذ جعلهم وسائل سائر الخلق إليه، و جعل حبّهم و طاعتهم سبب رضاه، و خلافهم و انكارهم سبب سخطه.
يعنى: گردانيده است خداوند عالم، دوستى انبيا را و اطاعت ايشان را سبب رضاى خود، و مخالفت و انكار ايشان را سبب غضب خود.
و امر كلّ قوم و فئة باتّباع ملّة رسولهم، و ابى ان يقبل طاعة الا
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 425
بطاعتهم و تبجيلهم، و معرفة حرمتهم و حبّهم و وقارهم و تعظيمهم و جاههم عند اللَّه تعالى.
و امر كرده است خداوند عالم، جميع بندگان خود را به متابعت كردن و پيروى نمودن دين پيغمبر خودشان، و فرموده است كه من كه خداوندم، قبول نمى‏كنم اطاعت و بندگى هيچ قوم را مگر به اطاعت پيغمبران. يعنى، قبول بندگى و اطاعت من، وابسته به اطاعت پيغمبران است، و تعظيم من، وابسته به تعظيم پيغمبران است، و شناخت حرمت و عزّت من، مربوط به شناخت حرمت و مرتبه پيغمبران است، و شناختن و دانستن اينكه ايشان را چه مرتبه است نزد من، كه خداوندم.
فعظّم جميع انبياء اللَّه تعالى، و لا تنزلهم منزلة احد ممّن دونهم.
پس بايد بزرگ دانى جميع پيغمبران را از آدم عليه السّلام تا خاتم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم، و قياس نكنى مرتبه ايشان را به مرتبه غير ايشان از آدميان.
و لا تتصرّف بعقلك في مقاماتهم و احوالهم و اخلاقهم، الا ببيان محكم من عند اللَّه تعالى، و اجماع اهل البصائر بدلائل يتحقّق بها فضائلهم و مراتبهم.
مى‏فرمايد كه: تصرّف مكن تو از پيش خود، بى حجّت و دليل عقلى يا نقلى، از قرآن و حديث و اجماع، در احوال و اخلاق پيغمبران. يعنى زياده از آنچه از قرآن و حديث به تو رسيده است از مرتبه ايشان، به ايشان نسبت مده، چنانكه بعضى ايشان را خدا مى‏دانند و بعضى پسر خدا مى‏دانند، و اين فقره ردّ به آن طايفه است.
اضلّهم اللَّه و اعمى أبصارهم.
و اين فقره نفرين است به آنها. يعنى: گمراه كرده است ايشان را خداى تعالى و كور كرده است چشم ايشان را و بصيرت ايشان را.
و انّى بالوصول إلى حقيقة ما لهم عند اللَّه تعالى.
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 426
يعنى: كجا مى‏توان رسيد به حقيقت مرتبه پيغمبران؟ و كى ادراك مى‏توان كرد قدر و عزّت و قرب ايشان را نزد واجب الوجود؟.
و ان قابلت افعالهم و اقوالهم بمن دونهم من النّاس، فقد اسات صحبتهم، و انكرت معرفتهم، و جهلت خصوصيّتهم باللَّه، و سقطت عن درجة حقائق الايمان و المعرفة، فايّاك ثمّ ايّاك.
يعنى: اگر مقابل كنى و مساوى دانى گفتار و كردار پيغمبران را به گفتار و كردار غير ايشان از ساير مردمان، پس به تحقيق كه بد بجا آورده‏اى صحبت ايشان را و نشناخته‏اى مرتبه ايشان را و جاهل بوده‏اى قرب و منزلت ايشان را نزد خداى تعالى و به در رفته‏اى از درجه ايمان و از شناخت خدا و پيغمبر، پس بپرهيز و حذر كن از اينكه در حقّ ايشان اين اعتقاد داشته باشى.