شرح‏
قال الصّادق عليه السّلام:ما اغتنم احد بمثل ما اغتنم بغضّ البصر، لانّ البصر لا يغضّ عن محارم اللّه، الا و قد سبق في قلبه مشاهدة العظمة و الجلال.
حضرت امام صادق عليه السّلام مى‏فرمايد كه: تحصيل نكرد هيچكس هيچ نعمتى و غنيمتى كه فاضلتر باشد نزد واجب الوجود، از پوشاندن چشم از حرام، خواه مالى و خواه عرضى.
حاصل: چشم پوشاندن و نگاه نكردن هر چه در شرع، ديدن او از روى شهوت ممنوع است، مثل زن نامحرم و پسر امرد از روى لذّت، و همچنين ميل نكردن به مال مسلمانان از روى ظلم و تعدّى، عظيم‏ترين نعمتها و غنيمتها است، چرا كه اغماض عين از محرّمات، به عمل نمى‏آيد مگر به ياد كردن خدا و ملاحظه عظمت و جبروت حضرت بارى، تا به سبب او آتش شهوت فسرده شود، پس اغماض عين از محارم، مشتمل است بر دو عبادت:
يكى - ياد كردن بزرگوارى حضرت بارى، كه از مبادى غضّ عين است.
و ديگرى - گذشتن از محرّمات، غرض حمل «غضّ بصر»، به بصر ظاهرى و باطنى، هر دو ممكن است و عدم تخصيص به ظاهرى، اشمل و افيد است.
سئل امير المؤمنين عليه السّلام: بما ذا يستعان على غضّ البصر؟ قال: بالخمود تحت سلطان المطّلع على سرّك.
از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام پرسيدند كه: اين صفت اغماض عين از محرّمات را، از چه راه مى‏توان به دست آورد؟ فرمود كه: اين صفت حاصل نمى‏شود از براى كسى، مگر به ملاحظه كردن سلطنت و بزرگوارى جناب عزّت، و به خاطر آوردن اطّلاع آن حضرت بر ظاهر و باطن هر كسى. يعنى: هر گاه به خاطر آوردى كه خداوند عالم، به جميع افعال و اعمال تو مطّلع است و به هر چه مى‏كنى از نيك
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 275
و بد، علم دارد، ميل به محرّمات و خواهش آن از دل تو سرد مى‏شود. چنانكه از زنى مشهور است كه در سال تنگى، تنگى بر او زور آورد. اولاد و احفادش همه از زحمت گرسنگى به تنگ آمدند. از شدّت استهلاك و اضطرار، آن زن به مردى كه تموّل و ثروت داشت، اظهار حال خود نمود. آن شخص گفت: اگر اطاعت مى‏كنى و به آنچه مى‏گويم راضى مى‏شوى، آنچه مى‏خواهى ميسّر است. زن قبول نكرد و اطفال بى تابى مى‏كردند. لا علاج، باز رجوع به آن شخص كرد و همان جواب شنيد، زن گفت: اطاعت مى‏كنم به شرط مكان خلوت، كه غير من و تو در آنجا كسى نباشد. مرد قبول كرد و او را به خانه برد و درها محكم ببست و به جانب زن ميل نمود. زن گفت: شرط من به عمل نيامد و غير من و تو، پنج كس ديگر در اينجا حاضر هستند، كه خدا باشد و دو فرشته تو، و دو فرشته من كه كاتب اعمالند.
مرد كه اين بشنيد، آتش شهوت بر او سرد شد و از آن عمل قبيح، دست بداشت و از نقد و جنس به قدر مقدور به آن زن داد و زن صالحه به او دعا كرده گفت:
خداوندا، چنانكه او از خوف تو آتش شهوت به من سرد كرد، تو آتش دنيا و آخرت به او سرد كن، و دعاى آن زن به حيّز اجابت رسيد و بعد از آن، در حدّادى كه حرفه او بود، ديگر محتاج به آلت انبر و آتش گير نشد. و به دست، كارها را از كوره بيرون مى‏آورد و كار مى‏كرد.
و العين جاسوس القلب، و بريد العقل، فغضّ بصرك عمّا لا يليق بدينك، و يكرهه قلبك، و ينكره عقلك.
مى‏فرمايد كه: چشم، جاسوس دل است و شاطر عقل است. پس بپوش چشم خود را از هر چه لايق نيست و به دين و مذهب تو، ديدن او روا نيست و از هر چه عقل تو، ديدن او را منكر و كاره است. چرا كه حسن و قبح چيزها، عقلى است و عقل سليم حكم به قبح قبايح و حسن حسن مى‏كند و چنانكه به حسب شرع، ارتكاب قبايح، قبيح است. به حسب عقل نيز منكر و مكروه است.
قال النّبىّ صلّى اللّه عليه و آله: غضّوا أبصاركم تروا العجائب.
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 276
حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله مى‏فرمايد كه: بپوشيد چشمهاى خود را از محرّمات، تا ببينيد عجايب. چرا كه به قدر بستن چشم ظاهر از محرّمات، مى‏گشايد چشمه نور و معرفت در دل، و نورديده و باطن زياد مى‏شود، و علوم حقّه و معارف يقينيّه در نفس، حاصل مى‏شود.
قال اللّه عزّ و جلّ:قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ ابْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ 24: 30(نور - 30).
خداوند عالم به حبيب خود مى‏فرمايد كه: بگو به مؤمنين كه بپوشيد چشمهاى خود را، و حفظ كنيد. فرجهاى خود را از حرام.
و قال عيسى بن مريم عليه السّلام للحواريّين: ايّاكم و النّظر إلى المخدورات، فانّها بذر الشّهوة و نبات القسوة.
حضرت عيسى عليه السّلام به خلّص اصحاب خود، كه ملّقب هستند به حواريّين، مى‏فرموده‏اند كه: بپرهيزيد از نظر كردن به زنان نامحرم، كه زنان، تخم شهوت هستند و مورث قساوت و منتج كدورت دل هستند. و اگر «مخدورات» به «حاى» مهمله و «دال» معجمه خوانده شود، مفادش اشمل است از «خاى» معجمه و «دال» مهمله كه به معنى زنان است، يعنى: احتراز كنيد از هر چه حذر كردن از او لازم است، خواه زن و خواه امتعه دنيا، كه ديدن آنها نيز موجب قساوت دل است.
چنانكه در قرآن عزيز است كه:وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ الى ما مَتَّعْنا بِهِ ازْواجا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيوةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ 20: 131(طه - 131)، يعنى: ميانداز اى حبيب من، نظر به چيزى كه ما برخوردار گردانيديم به او، اصناف كفّار را از يهود و نصارى و ساير اهل دنيا را از زينت و بهجت دنيا، تا بيازمائيم ايشان را در آن چيز، كه آيا به شكرگزارى آن قيام مى‏نمايند يا نه؟.
و قال يحيى بن زكريّا عليهما السّلام: الموت احبّ إلىّ من نظرة بغير واجب.
يحيى معصوم عليه السّلام مى‏فرمايد كه: مردن دوست‏تر است به نزد من از نگاه كردنى
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 277
كه واجب نباشد، يعنى: مباح نباشد و واجب در برابر حرمت است، و ممكن است كه مراد، واجب حقيقى باشد، يعنى: تا ديدن چيزى بر من واجب نشود، نگاه به او نمى‏كنم، به واسطه خوف افتادن نظر به حرام.
و قال عبد اللّه بن مسعود لرجل نظر إلى امرأة قد عادها في مرضها: لو ذهبت عيناك لكان خيرا لك من عيادة مريضك.
مردى به عيادت زن بيمارى رفت و نگاه به صورت آن زن كرد. عبد اللّه مسعود به او گفت كه: اگر چشم تو كور شده بود، به از اين عيادت بود كه به اين زن كردى و خود را به مهلكه انداختى و خانه دين خود را تباه كردى.
و لا تتوفّر عين نصيبها من نظر إلى محذور، الا و قد انعقد عقدة على قلبه من المنية، و لا تنحلّ الا باحدى الحالتين، امّا ببكاء الحسرة و النّدامة بتوبة صادقة، و امّا باخذ حظّه ممّا تمنّى و نظر إليه، فاخذ الحظّ من غير توبة، مصيره إلى النّار، و امّا التّائب الباكى بالحسرة و النّدامة عن ذلك، فماواه الجنّة و منقلبه إلى الرّضوان.
مى‏فرمايد كه: نيست هيچ چشمى كه نظر كند به حرامى و به آن حرام، نظر سير كند مگر آنكه منعقد مى‏شود گرهى بر دل او از آرزو، و وا نمى‏شود آن گره، مگر به يكى از دو چيز:
يا به ريختن اشك حسرت و ندامت از آن عمل قبيح و رجوع صادقى از آن عمل شنيع.
يا به وصل و رسيدن به آن آرزو، اگر به موافق شرع ممكن باشد و اگر پى آن نظر رفت و توبه نكرد، پس جاى او جهنّم خواهد بود. و اگر توبه كرد و از آن حركت لغو، پشيمان شد و قطرات عبرات از ديده ريخت، جاى او بهشت است و مرجع و بازگشت او به رضاى الهى است.