شرح‏
قال الصّادق عليه السّلام:المتكلّف مخطئ و ان اصاب، و المتطوّع مصيب و ان اخطا.
حضرت امام صادق عليه السّلام مى‏فرمايد كه: هر كه خود را به زور به كارى بدارد كه نه از روى رغبت باشد و محض از براى خدا نباشد، هر چند آن عمل صحيح و درست
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 236
باشد و به يقين از جانب شارع متلقّى باشد، چون نه از روى اخلاص و رغبت است، خطا است و به آن عمل، اجرى و ثوابى نخواهد داشت، بلكه آثم خواهد بود و هر كه به طوع و رغبت عملى كند، هر چند آن عمل در واقع خطا باشد و از جانب شارع متلقّى نباشد كه چون از روى خواهش است و مقارن خلوص است، به ثواب آن مى‏رسد. مثل نماز شب، كه اجماع است به صحّت و فضيلت وى، اگر او را كسى نه از براى خدا بجا آرد و به طوع و رغبت و خلوص، ايتان به او نكند، آن عمل باطل و ضايع است و نزد حضرت بارى تعالى، آثم و گناهكار است. و ثانى، مثل آنكه كسى حديثى ديد كه: هر كه فلان عمل كند، فلان ثواب دارد و آن كس آن عمل را از براى محض امتثال شارع بجا آورد، البتّه به ثواب او مى‏رسد. و خداوند عالم از وفور شفقت و فرط كرم و رحمت، آن ثواب را به او مى‏دهد، هر چند آن حديث صحيح نباشد. و در اين باب احاديث بسيار است.
غرض عمده در عبادت، خواه واجبى و خواه سنّتى، رغبت و خلوص است.
و المتكلّف لا يستجلب في عاقبة امره الا الهوان، و في الوقت الا التّعب و الغناء و الشّقاء.
مى‏فرمايد كه: هر كه عملش نه محض از براى خدا باشد و به «اعراض مزيّفه»، مخلوط و ممزوج باشد، حاصل نمى‏شود در عاقبت از براى او، مگر خوارى و خفّت و در وقت عمل، مگر تعب و زحمت.
حاصل آنكه حاصل عمر مرائى در دنيا زحمت است و تعب، و در آخرت خوارى و خفّت،«خَسِرَ الدُّنْيا وَ الاخِرَةَ، ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبينُ» 22: 11(حج - 11).
و المتكلّف ظاهره رياء، و باطنه نفاق، و هما جناحان يطير بهما المتكلّف.
مى‏فرمايد كه: مرائى، ظاهر او ريا است و باطن او نفاق، چرا كه عملش هر چند صورت عبادت دارد، امّا چون از روى تكلّف است و از روى اخلاص نيست، ريا
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 237
است. و چون از صميم قلب نيست و به مقتضاى گفته خود عمل نمى‏كند، نفاق است، و اين دو صفت خبيث كه نفاق باشد و ريا، دو بالند از براى مرائى، و پرواز مى‏كند مرائى به اين دو بال به سوى جهنّم، چنانكه مى‏پرد مرغ به دو بالى كه دارد، به سوى آشيانه خود.
و ليس في الجملة من اخلاق الصّالحين، و لا من شعار المتّقين، التّكلّف من اىّ باب كان.
يعنى: حاصل آنكه نيست تكلّف و بى رغبتى در عبادت، از اخلاق صلحا و شعار اتقيا، در هيچ باب، و هر كه از اهل صلاح و تقوى است، تصنّع در كارها نمى‏كند، چرا كه تصنّع و ساختگى، از امارات غدر و مكر است، و متّقى و صالح از غدر و مكر خالى است.
قال اللّه تعالى لنبيّه:قُلْ ما اسْالُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اجْرٍ وَ ما انَا مِنَ الْمُتَكَلِّفينَ 38: 86
(ص - 86).
خداى تعالى به پيغمبر خود فرموده: بگو اى حبيب من به كفّار مكّه كه: من سؤال نمى‏كنم و نمى‏خواهم از شما از جهت رسالت، اجرى و مزدى و نيستم من از جمله متكلّفين كه حرفى از پيش خود بگويم، كه نه فرموده الهى باشد و به سمت نفاق موسوم باشم.
و قال النّبىّ صلّى اللّه عليه و آله: نحن معاشر الانبياء و الامناء و الاتقياء براء من التّكلّف.
حضرت رسالت پناهى «عليه صلوة البارى»، فرموده است كه: ماها كه گروه پيمبرانيم و امناى خداونديم، از تكلّف و تصنّع برى هستيم. يعنى: در احكام دين و آنچه از جانب خداى به ما رسيده، به خلق مى‏رسانيم بى تغيير و تبديل.
فاتّق اللّه و استقم، يغنك عن التّكلّف، و يطبعك بطباع الايمان.
شرح‏مصباح‏الشريعة ص : 238
پس، بترس از جناب احديّت و التجا به او بر و از حدود شرع انحراف جائز مدار، تا غنى سازد تو را از تكلّف و تصنّع و جا دهد در دل تو ايمان و محبّت خود را.
و لا تشتغل بطعام اخره الخلاء، و لباس اخره البلاء، و دار اخرها الخراب، و مال اخره الميراث، و اخوان اخرهم الفراق، و عزّ اخره الذّلّ، و وقار اخره الجفاء، و عيش اخره الحسرة.
مى‏فرمايد كه: مشغول مكن خود را زياده از قدر حاجت و ضرورت به طعام و شرابى كه آخر آنها، تردّد كردن به آبريز است و دفع فضلات، و نيز فريفته مشو و ضايع مكن اوقات خود را از براى تحصيل لباسى كه آخر او كهنه شدن است و ضايع شدن و فريفته مشو به خانه‏اى كه آخر او خراب شدن است، و فريفته مشو به مالى كه آخر او به ميراث رفتن است، و فريفته مشو به برادرانى كه آخر ايشان جدا شدن است از يكديگر، و فريفته مشو به عزّتى كه آخر او ذلّت و خوارى است، و فريفته مشو به رعونت و خوش قدّى كه آخر او مخفى شدن است در زير زمين و زير خاك.
حاصل آنكه عاقل بايد كه هر چه در عرضه تغيّر و زوال است، دل به او نبندد و فريفته او نشود و وجهه همّت بر تحصيل او نگمارد و عمر عزيز خود را در راه او نبازد.