ترجمه‏اخلاق ص : 13
مقدمه مترجم‏
بسمه تعالى و له الحمد يكى از موضوعاتى كه انسان ناخود آگاه به سوى آن كشيده مى‏شود بحث از تهذيب نفس و پاكسازى وجود از صفات ناپسند است. مطابقت مباحث اخلاقى با فطرت انسانى باعث مى‏شود كه انسان از شنيدن آنها لذّت برده و بدون هيچ تأمّلى قهرمانان ميدان مبارزه با نفس را بستايد.
ولى بايد توجه داشت كه اين سخن به آن معنى نيست كه هر كس مى‏تواند به آسانى اخلاق ناپسند خويش را ترك كرده به فضايل و سجاياى پسنديده روى آورد.
بديهى است كه انسان به همان اندازه كه از فكر داشتن خلقيات و صفات پسنديده لذت مى‏برد از ترك صفات زشتى كه در درون او ريشه زده و آثارشان در كردار و رفتارش ظاهر گرديده ناخشنود، بلكه هراسان است و به همين دليل است كه وارستگان از صفات حيوانى بسيار اندك و بازماندگان در ورطه هواهاى نفسانى بى‏شمارند. اين دوگانگى به اين دليل است كه رهائى از خلق و خويى كه انسان به آن عادت كرده بسيار مشكل بوده و جز با تلاش پى‏گير و مداوم در طول ساليان متمادى امكان پذير نيست.
انسان راحت طلب على رغم اينكه راه سعادت را به خوبى مى‏شناسد و چه بسا در آرزوى رسيدن به آن آه حسرت مى‏كشد به آسانى حاضر نمى‏شود مشقّت و مشكلات اين راه را بر خود
ترجمه‏اخلاق ص : 14
هموار سازد. و درست به همين دليل است كه كتب اخلاقى على رغم دارا بودن بيشترين خواننده در مقايسه با ساير كتب كمترين اثر را در خوانندگان خود به جا مى‏گذارند.
اين در حالى است كه همان تأثير اندك بيش از آنكه بر كتاب و شيوه تاليف و روش استدلال آن متّكى باشد از نويسنده و روحيات او سرچشمه مى‏گيرد. اگر نويسنده يك كتاب اخلاقى خود به اخلاق حميده و صفات پسنديده آراسته باشد مى‏توان اميد داشت نوشته او در قلوب آماده و نفوس مستعدّه تأثيرى به جاى گذارد و گر نه همان به كه از آن قطع اميد كرده بيهوده دل به آن خوش نداريم.
اگر به آنچه تاكنون گذشت اين نكته را اضافه كنيم كه اخلاق به عنوان يكى از علوم كاربردى ارزشى جز به كار بستن در مقام عمل ندارد و آموختن آن بدون استفاده در ميدان عمل اگر زيان به بار نياورد سودى نخواهد بخشيد، در مى‏يابيم كه ملاك اصلى و معيار اساسى در ارزشيابى كتب اخلاقى ارزش اخلاقى و جايگاه معنوى نويسنده است نه نحوه تأليف و شيوه نگارش و امثال آن بنابر اين براى شناخت كتابى كه پيش رو داريد كافى است بدانيد كه اين كتاب اثر اسوه‏اى در اخلاق و اسطوره‏اى در عمل چون «مرحوم سيد عبد اللّه شبّر» است. اثرى كه اين كتاب در خواننده خود باقى مى‏گذارد بيش از آنكه مرهون خصوصيات كتاب باشد مديون ويژگيهاى روحى و برجستگيهاى اخلاقى مؤلف است ولى با اين حال نمى‏توان خصوصيات خود كتاب را از نظر دور داشت خصوصياتى كه اين كتاب حائز است در كمتر كتابى به چشم مى‏خورد، مرحوم شبّر در اين نوشته سعى بر آن داشته تا همراه با شيوايى قلم و سلامت كلام بدون آنكه مبحثى را طولانى كند عمده مسائل لازم را در عباراتى خلاصه و دلچسب جمع نمايد.
در تطبيق اين كتاب با ديگر كتب اخلاقى چنين به دست مى‏آيد كه مرحوم سيّد در اين كتاب بيش از هر چيز تحت تأثير احياء العلوم غزالى بوده است، بطورى كه در بسيارى از مباحث عين عبارت احياء العلوم را نقل كرده و بطور خلاصه مى‏توان گفت نوشته مرحوم شبّر خلاصه‏اى اصلاح شده از كتاب غزالى است.
وقتى براى اولين بار اين كتاب شريف را مطالعه مى‏كردم با خود مى‏انديشيدم كه چقدر خوب بود اگر كتابى به اين روش به زبان فارسى داشتيم تا آنكه خداوند منّان توفيق داد به ترجمه آن همت گمارم، نخست جلد اول آن را در سال 1364 با هزينه شخصى خود بوسيله نشر روح به چاپ رساندم و اكنون ترجمه كامل كتاب را با اصلاحاتى تكميل نموده و امتياز چاپ آن را به «انتشارات هجرت» واگذار نمودم تا در اختيار خوانندگان قرار گيرد.
ترجمه‏اخلاق ص : 15
با خود فكر مى‏كردم كه اگر قرار باشد چيزى به عنوان مقدمه بر اين ترجمه بنويسم بهتر است در چه موضوعى باشد، در اين مورد چيزى به نظر نرسيد جز چند تذكر كه توجه به آنها براى خواننده خالى از فايده نيست.
1. نوع كارى كه هر انسان انجام مى‏دهد نشانه‏اى است از ذوق و استعداد او ولى بر وجود ملكه در نفس او دلالت ندارد، كودكى كه با قلم بر صفحه سفيدى شكلك مى‏كشد ذوق نقاشى دارد ولى هنر نقاشى در او نيست، مى‏توان گفت استعداد نقاش شدن را دارد و ليكن نمى‏توان گفت نقاش است، همينطور كسى كه در اخلاق كار مى‏كند به اخلاق علاقه دارد ولى معلوم نيست داراى اخلاق پسنديده باشد.
مغضوب خداست كسى كه در اين باب سخنى بگويد كه خود به آراسته به آن نباشد، و اين بنده خود را كوچكتر از آن مى‏داند كه در اين وادى راهى پيموده باشد تا چه رسد كه داعيه هدايت ديگران در سر بپروراند و لذا بيم آن مى‏رود كه مصداق آيه شريفه:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ انْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ» 61: 2 - 3باشد.
ولى آنچه كه اميد مى‏رود او را از اين زمره بيرون برد، اينكه او اين سخنان را از خود نگفته است بلكه از كسى نقل مى‏كند كه خود مزيّن به زينت اخلاق حسنه بوده، به اميد اينكه جوانان فارسى زبان را از اين نفس قدسى بهره‏اى باشد.
2. نوع ترجمه‏اى كه در اين جزوه به كار گرفته شده چيزى است بين ترجمه آزاد و ترجمه تحت اللفظى، يعنى هر جا كه براى حفظ مطلب يا لطافت و شيوايى آن لازم بود تعبيرات و الفاظ اصل كتاب حفظ شود دقيقا همان الفاظ و تعبيرات را به فارسى نقل كردم و هر جا كه براى حفظ مطلب نيازى به حفظ الفاظ نبود يا ترجمه تحت اللفظى سلاست كلام را سلب مى‏كرد قلم را از قيد الفاظ رهانيده منظور و مقصد كلام را بيان نمودم.
3. در تمام كتاب سعى بر آن داشتم كه ترتيب و عناوين كتاب را بر مبناى اصل قرار دهم جز بحث صفات رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه براى جلوگيرى از تكرار، آن را ترتيبى ديگر دادم.
4. بعضى از عبارات كتاب پس از ترجمه نياز به توضيح داشت آنچه را ممكن بود در پاورقى
ترجمه‏اخلاق ص : 16
توضيح دادم ولى اين روش براى توضيح بعضى از عبارات كافى به نظر نرسيد لذا توضيح را در خلال متن آورده و آن را بوسيله دو پرانتز «» از متن متمايز نمودم، البته بجز آيات قرآن كه از اين قاعده مستثنى هستند.
5. هر بار كه براى بازنويسى يا تصحيح ترجمه، آن را مرور مى‏كردم اشكالات و اشتباهاتى را در آن مشاهده مى‏كردم كه در دفعات قبل، از ديدم مخفى مانده بود و اكنون كه آن را براى آخرين بار كنترل كرده‏ام به صحت كامل آن معتقد نيستم بلكه هر جاى آن را براى نقد و اشكال صالح دانسته و اميد عفو و اغماض دارم.
و السلام على من اتبع الهدى 2 - 8 - 74 قم المقدسة محمد رضا جباران