فصل چهارم اسرار ازاله نجاست و قضاء حاجت‏
مرحوم شهيد ثانى [1] مى‏فرمايد: «لازم است انسان از ازاله و بر طرف كردن نجاسات، تطهير قلب از نجاسات و زشتيهاى اخلاقى را ياد آور شود.
هنگامى كه انسان مى‏بيند مأمور شده ظاهر پوست و لباسش را كه با ذات و اصل وجودش رابطه‏اى ندارد، پاك نگهدارد نبايد از تطهير اصل وجود و اندرون و قلبش غافل شود، پس سزاوار است كه با توجه و پشيمانى از گناهان در جبران گذشته كوشا باشد و تصميم بگيرد كه در آينده هم دنبال گناه نرود تا بدينوسيله باطنش را كه مورد توجه معبود است تطهير كند.
و هنگامى كه براى تخلى و قضاء حاجت مى‏رود به ياد نقص و نياز خود بوده و توجه داشته باشد كه چه نجاساتى در درونش نهفته در حالى كه ظاهرش را در مقابل مردم تزيين مى‏كند ولى خداى تعالى اندرونش را مى‏بيند و بر خباثتها و پستيهاى درونيش آگاه است. پس بايد در رفع نجاسات درونى و اخلاق فاسدى كه در اعماق وجودش جا گرفته اقدام كند تا نفسش استراحت كند، و قلبش آرامش يابد و جانش از سنگينى آنها راحت، و صلاحيّت وقوف بر بساط خدمت، و آمادگى مناجات در او فراهم شود.
از امام صادق عليه السّلام: مستراح را از آن جهت مستراح گفته‏اند كه در آنجا نفوس انسان‏ها با دفع كثافات و نجاسات راحت مى‏شوند.
شخص مؤمن در هنگام تخلّى توجه مى‏كند كه آنچه از حلال دنيا خورده عاقبتش اين گونه به رسوائى منجر شده «كه از اظهارش شرمنده و از ديدنش مشمئز مى‏شود»، و با ترك آن و خالى كردن وجودش از آن خيالش راحت مى‏شود و از نگهدارى و جمع آن استنكاف دارد. و تفكّر
__________________________________________________
[1] مرحوم شهيد ثانى شيخ زين الدين عاملى از فقهاء قرن نهم هجرى است، در روز 13 شوال سال 911 هجرى قمرى در خانواده يكى از علماء جبل عامل به دنيا آمد و در سال 965 يا 966 به دست مخالفين به شهادت رسيد، در عمر كوتاهش كه حد اكثر به 55 سال مى‏رسد موفق شد به بلاد مهم اسلامى در آن زمان مسافرت كند و با علماى هر شهر از نزديك آشنا شده از آنها استفاده كند و تا حدّ ممكن به تبليغ و ارشاد مردم بپردازد، در همين رابطه به شهرهائى چون دمشق، قاهره و اكثر شهرهاى عراق و حجاز مسافرت كرد و بر فقه مذاهب پنجگانه تسلّط يافت، بطورى كه براى اهل هر مذهبى بر مبناى مذهب خودش فتوى مى‏داد و بر علوم ادبى و شرعى و عقلى چون صرف، نحو، لغت، بلاغت، شعر، فقه، اصول، حديث، رجال، فلسفه، منطق، كلام، عرفان، طب و رياضيات تسلّط يافت تا حدى كه در تمام اين علوم از او كتابهاى ارزنده به يادگار مانده و على رغم اينكه اكثر عمرش در مسافرت و تدريس و برآوردن حوائج عمومى صرف شد، موفّق به تأليف حدود هشتاد كتاب نفيس در علوم مختلف شد.
بعضى از اين كتب را در حالى تأليف كرد كه براى تأمين معاش خود مجبور به هيزم كشى بود و اكثر آنها را در حالى نوشته است كه بر اثر فشار مخالفين ناچار بود در اختفاء به سر برد.
به هر حال شهيد ثانى قطره‏اى بود كه در مكتب امام صادق عليه السّلام رودى خروشان شد و تا توانست با تأليف و تدريس و چون ياراى تأليف و تدريسش نبود با خون خود درخت اسلام را آبيارى كرد.
ترجمه‏اخلاق ص : 54
مى‏كند كه نفسش كه در بعضى حالات چنان محترم است، چگونه در اين حالت خوار و ذليل مى‏شود و پى مى‏برد كه تمسك به قناعت و تقوى آرامش دو جهان را برايش به ارمغان مى‏آورد و راحتى را در تحقير دنيا و ترك لذائذ آن و ترك اعمال و افعال حرام و شبهه‏ناك [1] مى‏يابد و بعد از آنكه خود را در آن حال ذلت و خوارى ديد و خود را شناخت به اميد خير عاقبت و درجات عالى [2] كبر را از خود دور كرده و از گناهان مى‏گريزد و رو به تواضع در رفتار «و پشيمانى از كج رويهاى گذشته و حيا از كفران در مقابل خداى تعالى» مى‏آورد و در انجام اوامر و ترك نواهى خدا كوشش مى‏كند و نفسش را در زندان خوف از خدا و صبر بر مكاره و مصيبتهاى دنيا و خود نگهدارى از شهوات محبوس مى‏نمايد تا زمانى كه در زندگى واقعى و دار قرار به امان خدا دست يابد و طعم رضايت او را بچشد زيرا كه تكيه‏گاه، هموست و غير او چيزى نيست.