فصل اول نيّت‏
از رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم: ارزش اعمال فقط با نيت آنهاست [1].
از امام صادق عليه السّلام: نيت مؤمن برتر از عمل اوست [2].
معلوم است كه نيت پايه عبادت است و فرق عبادت با عادت در نيت است بطور كلى نيت به چهار معنى به كار مى‏رود.
1. معنايى كه در ذهن اكثر مردم است كه مى‏پندارند نيت كلماتى است كه هنگام شروع در كارى به زبان آورده مى‏شود مثل اينكه كسى كه مى‏خواهد وضو بگيرد بگويد: «وضو مى‏گيرم براى رفع حدث قربة إلى اللّه».
مردم به اين كلمات نيت مى‏گويند حتى اگر معانى اين الفاظ از قلب گوينده خطور نكرده باشد و خودش هم نفهمد چه مى‏گويد.
نيت به اين معنى به اجماع علماء لغو و بيهوده است.
2. نيت يعنى گذراندن مطلب در ذهن به اين معنى كه همانطور كه الفاظ را به زبان مى‏آورد،
__________________________________________________
[1]انّما الأعمال بالنيّات.

[2]نيّة المؤمن خير من عمله.

ترجمه‏اخلاق ص : 42
معنى آنها را از ذهن عبور داده در مورد آنها تعقّل كند. اين معنى با معنى اول بسيار مشابه و نزديك است زيرا ثمره نيت همان اخلاص و رهايى از ريا است امّا اگر انگيزه كسى در انجام عملى ريا باشد تصور اين معانى و گذراندن آنها از قلب و خاطر سودى به صاحبش نمى‏بخشد.
3. نيت يعنى قصدى كه تقارن با انجام عمل داشته باشد به اين معنى كه هنگام شروع در عمل قصد انجام آن را داشته باشد تا كارش از روى سهو و غفلت صورت نگيرد «ضعف اين معنى به مراتب از معانى گذشته روشن‏تر است».
زيرا هيچ شخص عاقلى نيست كه در حالت عادى [1] كارى انجام دهد و در هنگام شروع قصد انجام آن را نداشته باشد و لذا يكى از محققين فرموده: اگر خداوند ما را مكلّف به انجام كارهاى بدون نيّت مى‏كرد تكليفى فوق طاقت بود.
4. نيت يعنى انگيزه و باعث انجام كار، و اين همان چيزى است كه ما مأمور به آن هستيم، اگر انگيزه انسان در انجام كارها همان چيزى باشد كه از او خواسته شده نيّتش درست و عملش مقبول است اگر چه اين معانى و الفاظ هم از خاطرش خطور نكند، و اگر انگيزه‏اش باطل و غير الهى باشد (مثل ريا و امثال آن) عملش باطل است اگر چه قرب خدا هم در ذهنش خطور كند و معانى اين الفاظ را از قلب بگذراند.
نيت به اين معنى از اختيار انسان خارج است. زيرا همانطور كه گفتيم نيت بر انگيخته شدن و توجه نفس به طرف كارى است كه با آن سازگار است و نفس انسان پى برده كه هدف دنيوى يا اخرويش با انجام آن عمل تأمين مى‏شود.
تا زمانى كه انسان معتقد نباشد كه رسيدنش به هدف بستگى به انجام عملى دارد متوجه انجام آن نمى‏شود و اين اعتقاد در همه حالات براى انسان فراهم نيست بلكه براى به دست آوردنش بايد رياضت كشيد و كوشش نمود.
«ولى بايد توجه داشت كه فقط با وجود اعتقاد تنها، انسان تصميم به انجام عملى نمى‏گيرد، بلكه انجام هر عمل دو شرط دارد كه اعتقاد يكى از آن دو است و شرط دوم» براى توجه قلبى به يك عمل بعد از اعتقاد اين است كه مسأله مهمتر و قوى‏ترى نظر او را جلب نكرده باشد، و اين دو شرط هميشه و در همه حالات فراهم نيستند [2].
__________________________________________________
[1] منظور از حالت عادى حالت انسانى است كه در غفلت نباشد، بنابر اين مى‏توان گفت نه تنها انسان عاقل بلكه ديوانه و كودك و حتى حيوانات هم در حالت عادى هيچ كارى را بدون قصد انجام نمى‏دهند.
[2] همانطور كه در فصول آينده كتاب مى‏خوانيد اگر انسان معتقد شود كه انجام عملى او را به غرض و مطلوبش مى‏رساند، آن عمل مهم‏ترين مسأله زندگيش مى‏شود و تا حدّى اهميت پيدا مى‏كند كه در نفس انسان هيچ چيز نتواند با آن مبارزه كند، بنابر اين اگر شرط اول يعنى‏
ترجمه‏اخلاق ص : 43
«بنابر اين براى فراهم شدن نيت همانطور كه يك سلسله انگيزه‏ها هست موانعى نيز وجود دارد» اين انگيزه‏ها و موانع سببهاى بسيارى دارند كه با وجود آن سببها به وجود مى‏آيند. خود اين سببها نسبت به اشخاص و احوال و اعمال مختلف، متفاوتند. مثلا هنگامى كه شهوت جنسى بر انسان غلبه مى‏كند و در توليد نسل و ايجاد فرزند هدف درستى ندارد، نمى‏تواند به نيت دارا شدن فرزند ازدواج كند بلكه جز نيت ارضاء شهوت هيچ نيّتى نمى‏تواند داشته باشد. چون نيّت جواب مثبت به دعوت انگيزه است و او براى اين كار انگيزه‏اى جز شهوت ندارد، پس چگونه مى‏تواند نيت خود را متوجّه ايجاد فرزند كند.
البته براى ايجاد اين نيت هم راههايى وجود دارد، مثل اين كه ايمانش را به دين مقدس اسلام قوى كند و به عظمت ثواب سعى در تكثير امت خاتم الأنبياء ايمان و اعتقاد پيدا كند و عوامل فرار از فرزند مثل تصور زحمت و رنج و مشقت تأمين را از خود دور كند. اگر كسى موفّق به اين امور شد ممكن است رغبت به تحصيل فرزند از قلبش منبعث شود و تحركى در او براى عقد و ازدواج ايجاد كند، آنگاه نيت تحصيل فرزند داشته باشد، ولى اگر اين گونه نباشد هر آنچه به عنوان ايجاد فرزند از قلبش بگذرد وسوسه و هذيانى بيش نيست. و لذا گروهى عبادت را بدون حضور نيت منع كرده‏اند و عذرشان در اين مسأله اين است كه روح اعمال نيت آنهاست و عمل بدون نيّت صادقانه، ريا و تكلف است كه نه تنها سبب نزديكى به خدا نمى‏شود بلكه غضب خدا را بر مى‏انگيزد [1].
در روايت است كه يكى از دوستان امام صادق عليه السّلام نزد حضرت آمده سلام كرد و در خدمت ايشان نشست وقتى كه حضرت برخاست او هم برخاست هنگامى كه حضرت به درب منزلش رسيد دوستش را رها كرده و بدون اينكه به او تعارف كند داخل منزل شد پسرش اسماعيل كه همراهش بود عرض كرد: اى پدر چرا به او تعارف نكردى؟ حضرت فرمود: آمادگى پذيرايى از او را نداشتم. اسماعيل عرض كرد او هم با يك تعارف به خانه نمى‏آمد.
فرمود: پسرم دوست ندارم خدا مرا عرّاض بنويسد [2].
__________________________________________________
اعتقاد حاصل شود شرط دوم به دنبال آن خواهد آمد.
[1] در اينجا مرحوم مصنف اين مطلب را فقط به عنوان شاهد ذكر كرده بدون اينكه در صدد رد يا قبول آن باشد و گر نه بطلان اين نظريه از واضحات است و هر شخص مسلمانى مى‏داند كه ترك واجب به هيچ بهانه‏اى جايز نيست.
[2] بطورى كه از معنى روايت بر مى‏آيد عراض كسى را مى‏گويند كه در حالى كه آمادگى پذيرش مهمان ندارد از ديگران دعوت مى‏كند و با اصرار تعارف مى‏كند در حالى كه قلبا مايل نيست طرف مقابل دعوتش را بپذيرد.