فصل اول ارزش توكّل
چه مقامى است توكّل كه هر كه به آن رسيد داغ محبّت خدا خورد و در ضمان كفايت او در آمد قرآن مجيد مىفرمايد:وَ عَلىَ اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا انْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 5: 23[1].
و مىفرمايد:وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ 65: 3[2].
و مىفرمايد:انَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ 3: 159[3].
چه مقام بلندى است مقام توكل كه هر كه به آن رسيد داغ محبت خدا خورد و در ضمان كفايت او در آمد، زيرا خدا فرمود: «متوكلين را دوست دارد» و محبوب ديگر عذاب نبيند، دور نشود و پشت در نماند.
و مىفرمايد:ا لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ 39: 36[4].
پس كسى كه از غير خدا طلب كفايت كند دست از توكل كشيده و اين آيه را تكذيب نموده
__________________________________________________
[1] بر خدا توكل كنيد اگر مؤمن هستيد. (سوره مائده، آيه 23)
[2] هر كس بر خدا توكل كند، خدا برايش كافى است. (سوره طلاق، آيه 3)
[3] خداوند متوكلين را دوست دارد. (سوره آل عمران، آيه 159)
[4] آيا خدا براى بندهاش كافى نيست؟ (سوره زمر، آيه 36)
ترجمهاخلاق ص : 423
است.
و مىفرمايد:وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَانّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكِيمٌ 8: 49[1].
عزيز است، يعنى كسانى را كه از او يارى طلبند، به او پناه برند و در كنف حمايت او درآيند خوار نمىكند. و حكيم است، يعنى از تدبير امور كسى كه به تدبير او توكل كرده كوتاهى نمىكند.
نبى اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم مىفرمايد: اگر آنچنان كه شايسته است به خدا توكل كنيد همانطور كه پرندگان را روزى مىدهد شما را نيز روزى مىدهد، چنانكه صبحگاهان با شكم خالى بيرون مىروند و شامگاهان با شكم پر بر مىگردند [2].
و مىفرمايد: هر كس از تمام اسباب منقطع شود و به خدا روى آورد، خداوند تعالى تمام مخارج او را بعهده مىگيرد و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مىدهد و هر كس به دنيا روى آورد خدا او را به دنيا واگذار مىكند [3].
و فرمود: هر كس مايل است بىنيازترين مردم باشد به آنچه در دست خداست از آنچه در دست خود دارد مطمئنتر باشد [4].
امام صادق عليه السّلام مىفرمايد: عزّت و بىنيازى در حال گردشند وقتى به موضعى برسند كه در آن توكل باشد اقامت مىكنند [5].
امام كاظم عليه السّلام درباره آيه شريفه: «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ 65: 3»مىفرمايد: توكل بر خدا درجاتى دارد. يكى از درجاتش اين است كه در تمام امور به خدا توكل كنى و هر چه با تو كرد راضى باشى و بدانى كه او در عطاى هيچ خير و زيادتى قصور ندارد، و بدانى كه در اين جهت اختيار با اوست، پس با واگذارى همه امورت به خدا بر او توكل نما و در امورت و امور ديگران به او اعتماد كن [6].
ممكن است سائر درجات توكل كه در حديث ذكر نشده آن باشد كه انسان در بعضى از امور به خدا توكل كند بنابر اين تعدد درجات توكل به حسب كثرت و قلت امورى است كه انسان در آنها به خدا توكل مىكند.
__________________________________________________
[1] هر كس بر خدا توكل كند، خدا عزيز و حكيم است. (سوره انفال، آيه 49)
[2]لو انّكم تتوكّلون على اللّه حقّ توكّله لرزقكم كما يرزق الطّير تغدو خماصا و تروح بطانا.
[3]من انقطع إلى اللّه كفاه اللّه كلّ مؤنة و رزقه من حيث لا يحتسب و من انقطع إلى الدّنيا وكله اللّه إليها.
[4]من سرّه ان يكون اغنى النّاس فليكن بما في يد اللّه اوثق منه بما في يده.
[5]انّ الغنى و العزّ يجولان فاذا طفرا بموضع التّوكّل اوطنا.
[6] مترجم اصول كافى در تفسير امور ديگران چنين نگاشته است: امور فاميل و پيروان و دوستانت كه به تو ارتباط دارند.
ترجمهاخلاق ص : 424
امام صادق عليه السّلام مىفرمايد: خداوند به حضرت داود عليه السّلام وحى كرد: هر بندهاى از بندگانم فقط به من متمسك شود و من نيّت او را صادق بيابم، اگر آسمان و زمين و تمام آنچه در آنهاست با او در افتند برايش راه گريز قرار مىدهم. و هر بندهاى از بندگانم به كسى جز من متمسك شود و اين معنى را در نيّت او بيابم، اسباب آسمانى را از دست او قطع و زمين را زير پايش سوراخ مىكنم، و برايم مهم نيست كه در كجا هلاك شود.
و مىفرمايد: در كتابى خواندم كه خداى تعالى مىفرمايد: قسم به عزت و مجد و جلالم، قسم به رفعتم بر عرش، هر كس به كسى جز من اميدوار باشد اميدش را به يأس مبدل و در بين مردم خوارش مىكنم، و از مقام قربم طرد و از درجه وصلم دورش مىسازم، در شدائد به غير من اميد مىبندد؟ در حالى كه شدائد در دست من است؟ به غير من اميدوار است و در خيالش در ديگرى را مىكوبد در حالى كه كليد تمام درهاى بسته در دست من است و در خانهام به روى كسانى كه مرا بخوانند باز است؟ چه كسى در مهمى به من اميد بست كه اميدش را قطع كردم؟ من آرزوى بندگانم را نزد خود محفوظ داشتم و آنها به حفظ من راضى نشدند، آسمانهايم را از كسانى كه از تنزيه من خسته نمىشوند پر كردم و به آنها دستور دادم كه در به روى بندگانم نبندند و بندگان به قول من اعتماد نكردند، آيا نمىداند كه هر كس به مصيبتى دچار شود كسى نمىتواند خلاصش كند؟ آيا مىپندارد كه قبل از درخواست عطا مىكنم ولى با درخواست، جواب سائلم را نمىدهم؟ آيا من بخيلم كه بندهام مرا بخيل مىداند؟ آيا جود و كرم از من نيست؟ آيا عفو و رحمت در دست من نيست؟ اگر تمام اهل آسمانها و زمين آرزومند باشند و به هر كدام به قدر آرزوى همه عطا كنم ذرّهاى از ملكم كاسته نمىشود چگونه كم شود از ملكى كه قيّم آن منم؟ پس واى به حال كسانى كه از رحمت من نا اميدند، واى به حال كسانى كه مراعات مرا نكردند و مرتكب معصيت من شدند.
|