بحث قرآنى‏
خداى تعالى در توصيف مؤمنين يكى از صفات بارز آنان را حسن خلق شمرده و چنين مى‏فرمايد: «انَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِامْوالِهِمْ وَ انْفُسِهِمْ فى سَبيلِ اللَّهِ اولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ 49: 15[3] ايمان به خدا و رسولش بدون آلودگى به شك، همان مرتبه يقين است كه ثمره عقل و آخرين درجه حكمت است.
و جهاد به وسيله مال سخاوت است كه به ضبط و كنترل قوه شهوت بر مى‏گردد [4].
و جهاد به وسيله جان شجاعت است كه به استفاده از قوه غضب در محدوده اقتضاى عقل و حدّ اعتدال بر مى‏گردد.
__________________________________________________
[1] البته بعضى از بزرگان از نظر كمال، ائمه طاهرين (ع) را در حدّ پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم دانسته‏اند، حضرت امام خمينى قدس سره در خطبه كتاب شرح دعاى سحر درباره ائمه مى‏فرمايد: ظاهرشان آراسته به ولايت و باطنشان منوّر به نور نبوت و رسالت. و از استاد خود مرحوم شاه آبادى چنين نقل مى‏كند كه او گفته است: «هنگامى كه سالك إلى اللّه در سير خود با قدم معرفت سفر سوم را به پايان رساند، با هويت جمعى خود كه در همه مراتب موجود است، همه امور را از مبدء و معاد و آنچه باعث تقرب آنان بخداست و دورى آنان از اوست و همه راههاى خدايى را مشاهده مى‏كند و در اين مقام است كه از براى او حق تشريع است و اين مقام از براى قطب الموحدين مولا امير المؤمنين و ائمه معصومين عليهم السّلام حاصل بود ولى چون رسول خدا را حصول اين مقام از نظر زمانى پيشتر بود اين حق به آن حضرت اختصاص يافت و اظهار تشريع كرد و ديگر مجالى از براى اولياء خدا كه بعد از او بودند باقى نماند بلكه وظيفه آنان تبعيت از تشريع آن حضرت بود و اگر به فرض چنين اتفاق مى‏افتاد كه امير المؤمنين عليه السلام تقدم زمانى بر حضرت رسول داشت و يا هر يك از ائمه دين را بر آن حضرت تقدم زمانى بود اين حق تشريع متعلق به متقدم بود و متأخر مى‏بايست از او تبعيت نمايد ولى حجت بالغه الهى چنين اقتضا كرد كه رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم صاحب شريعت باشد.
[2] من مبعوث شدم تا اخلاق پسنديده را تكميل كنم.
[3] فقط مؤمنين (واقعى) كسانى هستند كه به خدا و رسول ايمان آورده و هيچ گونه شك و شبهه‏اى به خود راه نداده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كنند، اين‏ها به حقيقت راستگويانند. حجرات: 15.
[4] منظور از شهوت در اينجا كلى است كه شامل شهوت در مال هم مى‏شود.
ترجمه‏اخلاق ص : 35
خداى سبحان در قرآن قومى را با اين صفت ياد آور شده و در مقام مدح آنها مى‏فرمايد:
«اشِدّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ 48: 29»[1].
اين آيه اشاره به اين است كه شدت و غضب و لطف و رحمت هر كدام جاى مخصوصى دارند و همانطور كه غضب در هر حال ناپسند نمى‏باشد، لطف و رحمت در هر حال كمال نيست.