ترجمه‏اخلاق ص : 367
باب سوم رضايت از قضاء
راضى بودن از قضاى الهى عبارت است از: اعتراض نكردن و خشمگين نشدن از آنچه پيش مى‏آيد.
خداى تعالى «در مقام مدح كسانى كه به قضاى الهى راضى و خشنودند» مى‏فرمايد:رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ 5: 119[1].
امام صادق عليه السّلام مى‏فرمايد: اصل طاعت خدا صبر، و رضايت به خوشايند و ناخوشايند است.
هر بنده‏اى در مكروه و محبوب و خوشايند و ناخوشايند از خدا راضى باشد، همه آنها براى او خير خواهد بود [2].
و فرمود: داناترين مردم به خدا، راضى‏ترين آنها به قضاى اوست [3].
و امام كاظم عليه السّلام فرمود: كسى كه خدا را خوب شناخته باشد سزاوار است كه او را در روزى دادنش كند نشمارد، و در قضائش (حكمش) متّهم نسازد [4].
__________________________________________________
[1] خداوند از آنان راضى است، و ايشان از خدا راضيند. (سوره بينه، آيه 8)
[2]رأس طاعة اللّه الصّبر و الرّضا فيما احبّ العبد او كره. و لا يرضى عبد عن اللّه فيما احبّ او كره الا كان خيرا له فيما احبّ او كره.

[3]انّ اعلم النّاس باللّه ارضاهم بقضاء اللّه.

[4]ينبغي لمن عقل عن اللّه ان لا يستبطئه في رزقه و لا يتّهمه في قضائه.

ترجمه‏اخلاق ص : 368
امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند عز و جل مى‏فرمايد: بنده مؤمنم را به هر سوى بگردانم خيرش را در همان قرار مى‏دهم. پس به قضاى من راضى باشد، و بر بلاى من صبر كند، و نعمتهايم را شكر گذارد، تا - اى محمد - او را در زمره صديقين ثبت كنم [1].
و فرمود: از جمله چيزهائى كه به موسى عليه السّلام وحى شد اين است: چيزى نيافريدم كه از بنده مؤمنم محبوب‏ترم باشد، و او را فقط به چيزى مبتلا مى‏كنم كه برايش خير باشد، و از او دور كنم آنچه براى او بد است، و او را عافيت دهم چنان كه برايش خير است. من به صلاح بنده‏ام آگاه ترم پس بر بلايم صبر كند، و بر نعمتهايم شكر گزارد، و به قضايم راضى باشد، اگر به رضاى من عمل كند، و امرم را امتثال نمايد او را در زمره صديقين مى‏نويسم. و مى‏فرمايد: تعجب مى‏كنم از مسلمان كه خدا چيزى برايش مقدر نمى‏كند مگر برايش خير باشد.
اگر با قيچى تكه تكه‏اش كنند برايش خير است، و اگر مغرب و مشرق عالم را مالك شود برايش خير است [2].
امام باقر عليه السّلام مى‏فرمايد: سزاوارترين مخلوقات به تسليم در مقابل قضاى الهى، كسى است كه خداى عز و جل را شناخته باشد. قضاى الهى در هر صورت محقق مى‏شود، اما كسى كه به آن راضى است اجرى بزرگ مى‏گيرد، در حالى كه خدا اجر بنده ناراضى را از بين مى‏برد [3].
امام سجاد عليه السّلام مى‏فرمايد: زهد ده درجه دارد، بالاترين درجه زهد، پائين‏ترين درجه پرهيزگارى است، و بالاترين درجه پرهيزگارى پائين‏ترين درجه يقين است، و بالاترين درجه يقين پائين‏ترين درجه رضاست [4].
در روايت است كه نبى اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم از گروهى از اصحاب خود پرسيد شما كيستيد؟ گفتند: ما گروه مؤمنانيم.
فرمود: علامت ايمان شما چيست؟ گفتند: به هنگام بلا صبر مى‏كنيم، و به هنگام گشادگى و نعمت شكر مى‏گزاريم، و به قضاى او راضى هستيم.
__________________________________________________
[1]عبدى المؤمن لا اصرفه في شي‏ء الا جعلت له خيرا فليرض بقضائى و ليصبر على بلائى و ليشكر نعمائى اكتبه - يا محمد - من الصّدّيقين عندى.

[2]عجبت للمرء المسلم لا يقضى اللّه عزّ و جلّ له قضاء الا كان خيرا له و ان قرض بالمقاريض كان خيرا له و ان ملك مشارق الارض و مغاربها كان خيرا له.

[3]احقّ خلق اللّه ان يسلم لما قضى اللّه عزّ و جلّ من عرف اللّه عز و جل. و من رضى بالقضاء اتى عليه القضاء و عظّم اللّه اجره و من سخط القضاء مضى عليه القضاء فاحبط اللّه اجره.

[4]الزّهد عشرة اجزاء اعلا درجة الزّهد ادنى درجة الورع ادنى درجة اليقين و اعلا درجة اليقين ادنى درجة الرّضا.

ترجمه‏اخلاق ص : 369
حضرت فرمود: به پروردگار كعبه شما مؤمنانيد.
و در روايت ديگرى است كه به آنها فرمود: عالمان حكيمى هستيد كه از شدت بينش نزديك است به درجه انبياء برسيد.