فصل دوم صبر چيست؟ چه نامهائى دارد؟ چند قسم است؟
هميشه در وجود انسان بين انگيزه دين و انگيزه هوس آتش جنگ برافروخته است. جنگى در نهايت شدت، و ميدان اين معركه قلب مؤمن است.
ياور انگيزه دين فرشتگانى هستند كه حزب خدا را يارى مىدهند، و ياور انگيزه شهوت و هوى شياطينى كه دشمنان خدا را كمك مىكنند.
و صبر عبارت است از ثبات انگيزه دين در مقابل انگيزه شهوت.
اين حالت ثبات يعنى صبر بر دو قسم است:
1 - صبر بدنى، مثل مشقّتها به وسيله بدن و ثبات در مقابل آنها، اين صبر يا با عمل تحقق مىيابد چون قيام به عبادات مشكل، و يا با تحمل مثل صبر بر كتكهاى شديد، و امراض بزرگ، و جراحات هولناك.
2 - صبر نفسى، كه عبارت است از خوددارى در برآوردن خواهشهاى نفس و درخواستهاى هوى.
اين قسم صبر، اگر خود دارى در مقابل شهوت فرج و شكم باشد عفّت ناميده مىشود، و اگر
__________________________________________________
[1]انّ اللّه تعالى انعم على قوم فلم يشكروا، فصارت عليهم و بالا، و ابتلى قوما بالمصائب فصبروا، فصارت عليهم نعمة.
[2]من لا يعدّ الصّبر لنوائب الدّهر يعجز.
[3]الجنّة محفوفة بالمكاره و الصّبر فمن صبر على المكاره في الدّنيا دخل الجنّة و جهنّم محفوفة باللّذات و الشّهوات فمن اعطى نفسه لذّتها و شهوتها دخل النّار.
[4]بنى الايمان على اربع دعائم اليقين و الصّبر و الجهاد و العدل.
چون جهاد خود مولود و از نتايج صبر است نيمى از ايمان بر صبر استوار است، و لذا اين حديث شريف با كلام پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه فرمود:
صبر نصف ايمان است منافات ندارد.
ترجمهاخلاق ص : 360
تحمل مصيبتى باشد فقط به آن صبر مىگويند، و در مقابل آن جزع قرار دارد كه عبارت از آزاد گذاشتن انگيزه هوى در ناله كردن و بر صورت زدن و گريبان دريدن است.
و اگر مقاومت در مقابل مقتضيات غنى و ثروت باشد حفظ نفس ناميده مىشود و ضدش را سركشى و ناشكرى مىگويند.
و اگر مقاومت در جنگ باشد شجاعت و ضدش ترس ناميده مىشود.
و اگر در فرو بردن خشم باشد حلم و بردبارى و ضدش غضب نام دارد.
و اگر در حادثه بيزار كنندهاى باشد سعه صدر و ضدش بيزارى و ضيق صدر نام مىگيرد.
و اگر در اخفاء سرّ باشد كتمان و صاحبش را كتوم - يعنى راز دار - و ضدش را پخش و اذاعه مىنامند.
و اگر در ترك وسائل زائد زندگى باشد زهد و ضدش حرص ناميده مىشود.
و اگر صبر بر كمبود بهره دنيوى باشد قناعت و ضدش شره نام مىگيرد.
بنابر اين صبر جامع اكثر اخلاق ايمان و رئيس بزرگ و پيشواى عادل است. و به همين خاطر وقتى از حضرت رسول پرسيدند ايمان چيست فرمود: صبر است.
بنده در هيچ حالى از صبر بىنياز نيست، زيرا آنچه را در دنيا مىبيند يا موافق طبع اوست يا مخالف ميلش و در هر دو حال صبر لازم است.
|