فصل ششم اقسام گناهانى كه بايد از آنها توبه كرد
از آن جهت كه طبيعت انسان از اخلاط مختلفى عجين شده كه هر كدام از آنها اقتضاى اثر بخصوصى دارند، گناهانى را كه از او صادر مىشود مىتوان در چهار دسته از صفات او منحصر كرد.
1 - صفات ربوبى 2 - صفات شيطانى 3 - صفات بهيمى (چهارپايى) 4 - صفات سبعى (درندگى) صفات ربوبى مثل كبر، فخر، تجبّر، حبّ مدح و ثناء، عزت طلبى، بقاء جوئى، برترى طلبى و امثال اينها كه ريشه مهلكات انسان هستند.
صفات شيطانى مثل حسد، سركشى، حيله، خدعه، امر به فساد و منكر، تقلّب، اختلاف و جدائى و دعوت به بدعت و ضلالت.
صفات بهيمى مثل شره و تكالب، حرص، زنا، لواط، سرقت، خوردن مال يتيم و امثال آن.
صفات سبعيه يا درندگى مثل غضب، كينه، هجوم به مردم و ايراد ضرب و شتم، از بين بردن اموال و مانند اينها.
اينها منابع و ريشههايى هستند كه گناهان از آنها بر اعضاء و جوارح جارى مىشود.
بعضى از گناهان چون كفر، بدعت، نفاق و سوء نيت با مردم به قلب اختصاص دارند، بعضى به چشم، بعضى ديگر به زبان، برخى به فرج، پارهاى به شكم، و برخى به دست. و بعضى ديگر در تمام بدن ظاهر مىشوند.
گناهان را به طريق ديگر نيز مىتوان تقسيم كرد كه در دو دسته قرار گيرند.
1 - گناهانى كه بين بنده و پروردگار او هستند و با بندگان خدا ربطى ندارند مثل ترك نماز و روزه.
2 - گناهانى كه به خلائق و بندگان خدا مربوط مىشوند.
ترجمهاخلاق ص : 342
مثل ترك زكات، قتل نفس، غصب اموال و ريختن آبروى ديگران.
در يك تقسيم ديگر گناهان به دو قسم كبيره و صغيره منقسم مىشوند.
قرآن كريم مىفرمايد:انْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَونَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ 4: 31[1].
و مىفرمايد:الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الاثْمِ وَ الْفَواحِشِ الا اللّمَم 53: 32[2].
«از اين آيات شريفه استفاده مىشود كه بعضى از گناهان نسبت به ساير آنها بزرگتر و مستحقّ عذاب بيشترى هستند، به طورى كه اگر از آنها اجتناب شود، غير آنها بخشيده مىشود».
امّا اينكه اين گناهان چند تا هستند و كدام يك از گناهان، كبيره است اخبار، و به تبع آنها اقوال علماء در اين باره مختلف است.
ولى قول مشهور آن است كه گناهان كبيره گناهانى هستند كه خداى تعالى در مقابل آنها وعده آتش داده است.
امام صادق عليه السّلام در تفسير آيه شريفه: «انْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْن عنه 4: 31»مىفرمايد: كبائر گناهانى هستند كه خدا براى مرتكب آنها آتش واجب كرده است. و در حديث صحيح از امام نهم عليه السّلام است كه فرمود: شنيدم پدرم مىفرمايد: از پدرم امام كاظم عليه السّلام شنيدم كه عمرو بن عبيد بر امام صادق عليه السّلام وارد شد. وقتى سلام كرد و نشست اين آيه را تلاوت كرد:الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الاثْمِ وَ الْفَواحِشِ 42: 37.
و ساكت شد.
حضرت فرمود: چرا ساكت شدى؟ عرض كرد: مىخواهم كبائر را از كتاب خدا بشناسم.
حضرت فرمود: بله اى عمرو، بزرگترين كبائر شرك به خداست.
قرآن مىفرمايد:مَنْ يُشْرِك بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الجَنَّةَ 5: 72[3] و بعد از شرك يأس از رحمت خداست.
زيرا خداى تعالى مىفرمايد:انَّهُ لا يَيْأسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ الا الْقَومُ الْكافِرُونَ 12: 87[4].
بعد از آن امن از مكر (غفلت از عذاب) الهى است.
__________________________________________________
[1] چنانچه از گناهان كبيرهاى كه شما را از آن نهى كردهايم دورى گزينيد ما از گناهان ديگر شما مىگذريم (سوره نساء، آيه 31).
[2] آنان كه از گناهان بزرگ و كارهاى زشت اجتناب مىكنند و جز گناهان كوچكى كه (ثمره غفلت و غلبه نفس انسانند) از آنها سر نمىزند.
(سوره نجم، آيه 32).
[3] هر كس به خدا شرك بورزد خدا بهشت را بر او حرام مىكند. (سوره مائده، آيه 72)
[4] همانا از رحمت خدا نا اميد نمىشوند مگر گروه كافران (سوره يوسف، آيه 12).
ترجمهاخلاق ص : 343
زيرا خداى تعالى مىفرمايد:فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ الا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ 7: 99[1].
و ديگر عقوق والدين است.
زيرا خداى تعالى عاق والدين را ستمكار معرفى كرده.
و از آن جمله كشتن بى دليل نفسى كه خداى تعالى قتل او را حرام كرده است.
زيرا خداى تعالى مىفرمايد:فَجَزاءُهُ جَهَنَّمُ خالِدا فيها 4: 93[2].
و تهمت زدن به زنان پاكدامن.
زيرا خداى تعالى مىفرمايد:لُعِنُوا فِى الدُّنْيا وَ الاخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ 24: 23[3].
و خوردن مال يتيم.
زيرا خداى تعالى مىفرمايد:إِنَّما يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نارا وَ سَيُصْلَوْنَ سَعِيرا 4: 10[4].
و فرار از جنگ.
زيرا قرآن مىفرمايد:وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلا مُتَحَرِّفا لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزا إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ 8: 16[5].
و رباخوارى.
زيرا قرآن مىفرمايد:الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ 2: 275[6].
و سحر (جادوگرى).
زيرا قرآن كريم مىفرمايد:وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنْ اشْتَراهُ ما لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنْ خَلاقٍ 2: 102[7].
و زنا.
زيرا خداى تعالى مىفرمايد:وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ اثاما يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ القِيامَةِ وَ يَخْلُدُ فيها مُهانا 25: 69 - 70[8]
__________________________________________________
[1] از عذاب الهى غافل نمىشوند مگر زيانكاران. (سوره اعراف، آيه 99).
[2] (هر كس مؤمنى را به عمد بكشد) پاداش او جهنم است براى هميشه. (سوره نساء، آيه 93).
[3] (آنانكه به زنان مؤمن پاكدامن و بى خبر تهمت مىزنند) در دنيا و آخرت لعنت شده و براى آنان عذاب بزرگى هست. (سوره نور، آيه 23).
[4] (آنانكه اموال يتيمان را مىخورند) در حقيقت آتش در شكم خود مىريزند، و بزودى به آتش فروزان جهنم وارد مىشوند. (سوره نساء، آيه 10)
[5] هر كس در روز جنگ به دشمن پشت كند اگر قصدش اين نباشد كه جنگ را از ناحيهاى به ناحيه ديگر بكشد يا به گروهى از همرزمان بپيوندد به سوى خشم و غضب خدا روى كرده و جايگاهش جهنم است كه بد جايگاهى است. (سوره انفال، آيه 16)
[6] آنانكه ربا مىخورند نمىايستند مگر مانند كسانى كه شيطان آنها را لمس كرده و ديوانه شدهاند. (سوره بقره، آيه 275)
[7] و آنان مىدانستند كه هر كس جادو كند در روز قيامت بهرهاى نخواهد داشت. (سوره بقره، آيه 102).
[8] و كسى كه زنا كند عقوبت آن را خواهد ديد و عذابش در قيامت مضاعف مىشود و با خوارى براى هميشه در آن عذاب خواهد ماند.
(سوره فرقان، آيات 68 و 69)
ترجمهاخلاق ص : 344
و سوگند دروغ.
زيرا خداى تعالى مىفرمايد:الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمانِهِمْ ثَمَنا قَلِيلا أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِي الاخِرَةِ 3: 77[1].
و خيانت.
زيرا قرآن كريم مىفرمايد:وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتي بِما غَلَّ بِهِ يَوْمَ القِيامَةِ 3: 161[2].
و منع زكات واجب.
زيرا قرآن كريم مىفرمايد:فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ 9: 35[3].
و شهادت ناحق، و كتمان شهادت.
زيرا قرآن كريم مىفرمايد:فَمَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ 2: 283[4].
و شرابخوارى.
زيرا خداى تعالى از آن نهى كرده همانطور كه از عبادت بتها نهى كرده است [5].
و ترك عمدى نماز يا هر واجب ديگر.
زيرا نبى اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
هر كسى نماز را عمدا ترك كند از كنف حمايت خدا و رسول خارج شده است [6].
و عهد شكنى و قطع رحم زيرا خداى تعالى مىفرمايد:لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ 13: 25[7].
حضرت فرمود: عمرو در حالى از آنجا خارج شد كه با صداى بلند گريه مىكرد، و مىگفت كسى كه با رأى خود سخن گفت و در فضل و علم، خود را مقابل شما قرار داد هلاك شد.
__________________________________________________
[1] آنان كه عهد خدا و سوگند خويش را به بهايى ناچيز مىفروشند در آخرت بهرهاى ندارند (سوره آل عمران، آيه 77).
[2] و هر كس خيانت كند در قيامت به كيفر خيانت خويش خواهد رسيد (سوره آل عمران، آيه 161)
[3] (كسانى كه طلا و نقره را ذخيره مىكنند)... پس بوسيله آنها پيشانى و پشت و پهلويشان را داغ مىكنند. (سوره توبه، آيه 35)
[4] هر كس شهادت را كتمان كند البته قلبش گناهكار است. (سوره بقره، آيه 283)
[5] اشاره به آيه 90 از سوره آل عمران است كه مىفرمايد:يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّما الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ و الأَنْصابُ و الأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تَفْلِحُون 5: 90.
اى اهل ايمان شراب و قمار و بتپرستى و تيرهاى شرط بندى همه پليد و از عمل شيطان است از آنها بپرهيزيد، باشد كه رستگار شويد.
[6]من ترك الصّلاة متعمّدا فقد برئ من ذمّة اللّه و ذمّة رسوله
[7] (آنانكه پس از پيمان بستن با خدا عهد شكنى كردند)... نصيبشان لعنت خدا و جايگاه جهنم است (سوره رعد، آيه 25).
ترجمهاخلاق ص : 345
يك اشكال گناهان كبيره از نظر تعداد مبهم، و اخبار وارده در باره آنها مختلف است. در حالى كه ممكن نيست در شرع چيزى وارد شود كه حدودش بيان نشده باشد.
جواب هر چيزى كه حكمى دنيوى به آن تعلق نگيرد مىتواند مبهم باشد.
«چه اينكه ابهام فقط در صورتى نارواست كه موجب سرگردانى مكلفين و حيرت آنان در مقام عمل شود. مثلا اگر حد واجب بود ولى موجبات حدّ مشخص نمىشد، يا زكات واجب مىشد ولى مقدار آن معلوم نبود، اين ابهام باعث حيرت مكلّفين مىشد، و اين اشكال وارد بود».
اما گناهان كبيره، از جهت كبيره بودن هيچ حكم دنيوى ندارند. زيرا گناهانى كه موجب حدّ مىشوند كاملا با اسامى خود مشخصند. اما كبيره داراى حكمى است كه مربوط به آخرت است، و آن اين كه اجتناب آنها باعث بخشش صغاير مىشود، و نمازهاى پنجگانه آنها را تلافى نمىكند.
در حديث نبوى وارد است: در صورتى كه گناهان كبيره ترك شوند، نمازهاى پنجگانه و نماز جمعه تا جمعه ديگر گناهانى را كه در فاصله بين آنها اتفاق مىافتد تلافى مىكنند [1].
و اين امر مربوط به آخرت است، و نه تنها ابهام در مورد آن هيچ ايرادى ندارد، بلكه مناسبتر است، زيرا در اين صورت مردم از آنها بر حذر و ترسناك مىباشند.
در حالى كه اگر تعداد كبائر مشخص باشد مردم با اعتماد به نمازهاى پنجگانه و اجتناب از كبائر و با اين بهانه كه اجتناب كبيره صغائر را تلافى مىكند بر ارتكاب صغائر گستاخ مىشوند [2].
|